نقد و بررسي قواعد وضع شناسي در « المنار » ابن قيم (2) - صفحه 137

ب. اگر علت موضوع دانستن حديث، عمر طولانى و غيرعادى «خضر» باشد، بايد توجّه داشت كه چنين امرى از ديد الهى ۱ و ۲ و ۳ بسيار سهل و آسان است.
ابن قيم، در مرحله بعد، از دليلى كه توسط «بخارى» در اين باره عرضه شده، سود مى برد. بخارى در اثبات عدم امكان زنده بودن «خضر و الياس» از محتواى حديثى بهره مى برد كه در طى آن، پيامبر(ص) به اصحاب خود فرمودند:
وقتى سده اوّل به پايان برسد، همه كسانى كه هم اكنون در زمين زندگى مى كنند، خواهند مرد. ۴ و ۵
اين حديث نمى تواند همه ادعاى «ابن قيم» را اثبات كند؛ زيرا در ادّعاى ابن قيم هم خضر و هم زنده مانده وى مورد نظر بوده است؛ به تعبير ديگر، با پذيرش اين حديث، موقّتاً قانع مى شويم، امكان زنده بودن خضر در سال 101ق، منتفى است، ولى دليلى بر عدم امكان حيات وى تا قبل از سال 101 هـ. ق، وجود ندارد. اين بار، توجّه به سؤالى كه از «بخارى» شده، ظاهراً جواب درستى است.

4. سياق سخن ترغيب است

سياق حديث نشان مى دهد، موضوع سخنرانى پيامبر(ص) دربر دارنده نكته اى اخلاقى بوده، ايشان سعى داشته اند امّت خويش را متوجّه آخرت گردانيده و از توجّه به دنيا باز دارند؛ لذا مقصودشان از عدم بقاى انسان ها تا پايان سده اوّل، اين نيست كه لزوماً از جمع حاضر ما در آخر اين قرن كسانى باقى نخواهند ماند؛ زيرا اگر چنين مقصودى داشتند، اولاً، از ادات حصر سود مى جستند. ثانياً، به عنوان يك پيش بينى بر آن تأكيد مى ورزيدند. به علاوه، تاريخ فوت آخرين صحابه ايشان (عامر بن واثله) سال110ق، ذكر گرديده است. ۶
بر فرض كه احتمال بقاى خضر را در زمين محال بدانيم، اين احتمال وجود دارد كه وى بعد

1.سوره بقره، آيه ۲۵۹ ؛ تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۲۶۷ ؛ تفسير المعين، ج ۱، ص ۱۲۹ ؛ تفسير الوجيز، ج ۱، ص ۱۰۷.

2.سوره كهف، آيه ۲۶؛ تفسير كنز الدقايق، ج ۸، ص ۶۳ ؛ مقتنيات الدرر، ج ۶، ص ۲۱۵.

3.سوره عنكبوت، آيه ۱۴؛ تفسير الميزان، ج ۱۶، ص ۱۱۸؛ تفسير الجديد، ج ۵، ص ۳۱۸؛ تفسير تقريب القرآن، ج ۲۰، ص ۱۱۱.

4.المنار، ص ۷۱.

5.موضوع دانستن خود همين حديث و برداشت هاى ديگرى را در اين زمينه «ابن قتيبة» در «تأويل مختلف الحديث» پاسخ مى دهد.

6.منهج النقد في علوم الحديث، ص ۱۲۶.

صفحه از 143