مأخذشناسي توصيفي أصول اربعمئة - صفحه 175

شرايط نقل روايت از اصل در ادامه مطلب بدين گونه آمده است:
1. جايز نبودن راوى يا كاتب در نقل به معنا؛
2. دقت در تنقيط و شكل گذارى روايت.
نكته ديگر، بيان نتايج دقت در روايت از اصل است كه دست يابى به مصدر و سرچشمه حديث در اصل و وجود مانعى براى ورود هرگونه حديث بى ريشه به ميان احاديث صحيح، از آن جمله است.
اهميت وجود حديثى در اصل، چنان است كه يحيى بن معين، روايت از غير اصل شيخ را مجاز نمى دانسته و ابو عروبه، اصل را همچون سلاحى براى محدث ياد كرده است. حتى بزرگان اصحاب حديث، در زمان حاكم نيشابورى، آشكارا به علت نبودن اصلى براى برخى احاديث، آنها را حتى در شمار احاديث موضوع و باطل قرار داده اند.
نويسنده، در ادامه، حكايت گر عنايتِ خاص شيعيان در سده اول به اصول است و بيان مى دارد:
عملاً مناط صحت حديث نزد محدثان نسل هاى بعد، وجود آن در يكى از اصول بود.
نويسنده با اشاره به مصنفات در آثار امامى ـ كه در مقابل اين اصول قرار دارد ـ تفاوت آنها را متذكر مى شود:
در يك كلام مى توان گفت كه اصل، احاديث منقول از امام معصوم است؛ ولى مُصنَّف، علاوه بر احاديث معصوم، آثار مصِنف را نيز شامل شده و همين، سبب كاهش اعتبار مصنَف، نسبت به اصل است.
نويسنده، بخشى از مقاله خود را به تعيين زمان نگارش اين اصول اختصاصى داده است و در اين قسمت، نظريات مختلفى را مبنى بر كتابت آنها از سوى شاگردان امام صادق و يا از زمان حضرت على تا امام حسن عسكرى با ذكر صاحب نظران ارائه مى دهد و مى گويد:
با نگاهى به الفهرست طوسى و الرجال نجاشى مشخص مى شود كه در ميان اصحاب اصول، به غير از اصحاب امام صادق، شاگردان ديگر امامان نيز ديده مى شوند و اعتقاد به ادامه اصل نويسى، پس از عصر امام صادق(ع)، از سوى برخى محققان ديگر، چون شهيد ثانى، طريحى و آقابزرگ تهرانى تأييد شده است.
نويسنده، در ادامه مقاله، با ذكر نمونه هايى، ناهمخوانى برخى از سخنان صاحبان آثار كتابشناختى و ديگر نويسندگان متقدم امامى را درباره صاحبان اصل و كتاب نمايان مى سازد كه ما در اينجا به نقل يك نمونه از آن اكتفا مى كنيم:
صالح بن زرين كوفى از اصحاب امام جعفر صادق، شيخ طوسى او را صاحب اصل معرفى نموده است، ولى نجاشى از كتاب وى نام برده است.

صفحه از 176