و در ادامه بيان مى دارد كه تعداد اصول (مبتنى بر تعريف ارائه شده از سوى او) به بيش از صد اصل نمى سد و براى اين نظر خود به بيان دليل مى پردازد.
مبحث بعدى در اين مقاله به «اصول موجود» اختصاص دارد كه در اين قسمت، اذعان مى دارد:
اصولى كه به دست ايشان مى رسيده، اسنادشان به ابو سعيد منصور بن حسين آبى، وزير قمى و صاحب نثر الدر مى رسد.
در همين بخش به توصيف و معرفى جامعى از اصولى كه به طور كامل موجودند، پرداخته و تعداد آنها را 27 عدد ذكر كرده است.
نويسنده، در خاتمه مقاله، به نتيجه گيرى از مباحث گفته شده پرداخته، پنج نتيجه مهم را از آنچه كه آورده ارائه داده است. آن نتايج به اختصار از اين قرارند:
1. اصطلاح اصل در قرن پنجم هجرى توسط علماى شيعه وضع شده است؛
2. سخنان محدثان در بيان اصل و تحديد آن بيشتر بر اساس ظن و تخمين است؛
3. زمان تأليف اين اصول به زمان امام صادق(ع) برمى گردد و البته اين سخن با روايت كردن از امام باقر و امام كاظم در اصول تنافى ندارد؛
4. اگر مراد از اصل، معناى لغوى آن باشد، اصول حديثى شيعه به شش هزار و ششصد عدد مى رسد، و اگر مراد، معناى اصطلاحى آن باشد، به بيش از صد عدد نمى رسد؛
5. بعد از تأليف كتب اربعه، به خاطر اشتمال آنها بر اصول، خود اصول مورد اهمال و بى توجهى قرار گرفتند.
ايشان مقاله خود را با اين عبارت به پايان مى رساند:
يجدربنا البحث فى تاريخ تدوين الحديث عند الشيعة فيما بعد تأليف الاصول و هذا يستدعى دراسة موضوعية مماثلة فى جوامع الحديث و الكتب الاربعة.
اين نوشتار به قلم توانمند آقاى جويا جهانبخش به فارسى ترجمه شده كه در فصلنامه حوزه اصفهان، در دو بخش به چاپ رسيده است؛ قسمت اول آن در دفتر سوم، پاييز 1379 از صفحه 77 تا 99 نشر يافته كه ابتداى متن تا اهميت اصول را به خود اختصاص داده است. و بخش دوم آن ـكه در شماره بعدى، يعنى دفتر چهارم، زمستان 1379 از صفحه 93 تا 119 چاپ شده است ـ از شمار اصول تا دستاورد بحث را شامل مى شود.
مترجم، در پايان به ارائه فهرست منابع و مراجع اين پژوهش پرداخته است.