نقد مقاله خطبه غديريه امام علی (ع) - صفحه 175

را ثقه يا ممدوح مى دانسته و يا به روايت آنها عمل مى كرده است؛ زيرا اساسا علامه حلّى در كتابش، در صدد معرفى رجال بوده و از آن جهت كه رجال مجهول و مهمل را ـ به دليل اينكه اطلاعى از آنها در دست نيست ـ نمى توان معرفى كرد، بنابراين، نامى از آنها به ميان نياورده است. حال، بايد پرسيد: آيا عدم معرفى آنها در اين كتاب، دليل اعتبار روايت آنها از نظر علامه حلّى است؟ مگر اين همان علامه حلّى نيست كه مى گويد:
«عدم كذب يك راوى بايد احراز شود تا روايت او مورد قبول قرار گيرد»؟ ۱
آيا «عدم كذب راوى مهمل و مجهول»، احراز شده است؟
ابن داود هم هرگز روايت راوى مهمل را جزو روايات ممدوح نمى دانسته است. كتاب ابن داود بر دو بخش است:
بخش اول: معرفى رجال ممدوح و رجالى كه تضعيفى درباره آنها وارد نشده است؛
بخش دوم: معرفى رجال ضعيف.
پس بخش اول از «رجال» ابن داود، دو دسته راوى را شامل مى شود:
 1) راويان ممدوح،
 2) راويانى كه تضعيفى درباره آنها وارد نشده است. حال، بايد پرسيد: از كجاى اين عنوان، فهميده مى شود كه ابن داود، راويان «من لم يضعفهم الأصحاب» ۲ را جزو ممدوحين مى دانسته است؟
پس، نتيجه گيرى علامه شوشترى(ره) در «قاموس الرجال»، اشتباه بوده است و هرگز علامه حلى و ابن داود، رجال مجهول و مهمل را جزو ممدوحين نمى دانسته اند و به روايات آنها عمل نمى كرده اند.

اظهار نظر درباره مقدمه سوم

اولا: همان طور كه جناب فاكر گفته اند، علامه مجلسى روايت مهمل را ملحق به مجهول وضعيف و بى اعتبار مى دانسته است. البته خود اين گفتار، سخن ديگر ايشان را كه مى گويد كسى روايت مهمل را بى اعتبار نمى دانسته» نقض مى كند. ثانيا: علامه مجلسى در «بحارالأنوار»،

1.مبادى الوصول، ص۲۰۶

2.رجال ابن داود، ص۲۹

صفحه از 176