ولى هنگامى كه مشاهده مى كنيم دهها نفر آن را روايت كرده اند و بيش از هفتصد و پنجاه طريق براى اين حديث وجود دارد، هرگونه ترديد درباره صحّت وقوع اين واقعه، بر طرف مى گردد.
خطبه فدكيّه حضرت فاطمه(س) نيز در مسجد و در ملأ عام ايراد شده و بيش از بيست نفر كه در آن مجلس حضور داشتند، آن را روايت كرده اند و 116 طريق براى اين خطبه، وجود دارد. محققان علوم حديث و تاريخ ـ خصوصا تاريخ صدر اسلام ـ بايد به اين نكته بسيار مهم، توجه داشته باشند كه حوادث و وقايعى كه در ملأ عام صادر شده، صرفا به روايت يك راوى و يك سند، اثبات نمى شود؛ بلكه بايد تعداد بيشترى از حاضران، آن را روايت كنند تا استناد آن گفتار به گوينده اش، يا صحت وقوع يك واقعه، اثبات شود.
از مطلع خطبه اى كه جناب فاكر در مقاله خود سعى كرده اند آن را به على(ع) منتسب بدانند، معلوم مى شود كه اين خطبه در زمان خلافت على(ع)، در روز جمعه اى كه مصادف با سالگرد واقعه غدير بوده، صادر شده است. در اين صورت، حتما تعداد كثيرى از مردم و خصوصا دوستداران و شيعيان آن حضرت، اين خطبه را استماع كرده اند. اگر اين فرض ها صحيح باشد ـ كه ظاهرا صحيح است ـ آيا ما حق داريم سؤال كنيم كه چرا هيچ يك از مستمعان، اين كلام را روايت نكرده اند؟
نگارنده قصد ندارد با اين بيان، تصريح كند كه خطبه مورد بحث در مقاله جناب فاكر، جعلى است و اشخاصى آن را ساخته و از زبان سه شخصيت ساختگى، به امام رضا(ع) و ساير ائمه شيعه، نسبت داده اند ـ كه البته طبق قواعد علوم حديث، زمينه هاى كافى براى چنين قضاوتى وجود دارد ـ؛ بلكه مى خواهم بگويم كه غير از ضعف شديد در سند خطبه، از اين ناحيه نيز استناد خطبه به على(ع) محلّ ترديد است.
غير از آنچه گفته شد، دلايل ديگرى هم براى اثبات سستى استناد خطبه به على(ع) وجود دارد كه به همين مقدار، اكتفا مى كنم و حديث پژوهان عزيز را اولا به فراگيرى هر چه بيشتر علوم حديث، توصيه مى كنم و ثانيا از اين