دو شاهكار علوي - صفحه 108

ج. بحثى كوتاه در مفهوم فصاحت و بلاغت

فصاحت و بلاغت به معناى شيوايى و رسايى سخن، در عين روان بودن و انطباق آن با مقتضاى حال است.
بنابراين قِوام فصاحت و بلاغت به الفاظ و تركيب هاى لطيف و متين و استوار و مأنوس و نيز به بهره مندى سخن از قالبها و اسلوبهاى روشن و جذّاب بيانى است، به گونه اى كه اين مجموعه به طور هماهنگ مطابق مقتضيات حال سخن باشد. پر واضح است كه، علاوه بر نكات فوق - كه به فنون و قواعد علم «معانى» و «بيان» مربوط مى شود - نقش آرايه هاى لفظى و معنوى، يعنى «وجوه مُحسِّنات بديعيّه» نيز در شيوايى و شيرينى، جذّابيّت و دلربايىِ سخن قابل انكار نيست.
آن چه گفته شد، مربوط به فصاحت و بلاغت سخن است. امّا سخنور فصيح و بليغ كسى است كه از قوّه و قدرتى برخوردار باشد كه بتواند معانى مقصودش را - به گونه اى كه مقام سخن اقتضا دارد - با عباراتى مشتمل بر صفات يادشده به سهولت ادا نمايد. يعنى توانايى داشته باشد كه مقصود را در مناسب ترين قالب و با بهترين شيوه بيان نمايد.
البتّه فصاحت داراى مراتبى است و مقام فصيحان در اين عرصه با توجّه به ميزان توان و اقتدارشان ارزيابى مى گردد.
سخنورى از فضل بلاغى برترى بهره مند است كه از قدرت و سرعت انتقال بيشترى در استخدام الفاظ و تراكيب و شيوه ها و گونه هاى بيانى برخوردار باشد.
يعنى واژه ها و تركيبها و اسلوبهاى سخن به گونه اى در چنگ وى آماده باشند كه در جاى جاى سخن بى درنگ بتواند در رساندن مقصود خويش از مناسب ترين و رساترين آنها به شيواترين شيوه بهره گيرد.
و چُنانچه برايش محدوديّتى، در كاربرد برخى حروف يا تعابير و شيوه ها، پديد آيد (خواه به مقتضاى صناعت حذف باشد و يا ترس و تقيّه و مانند آن) بتواند از ساير عناصِر بيان و موادّ سخن بهترين استفاده را بنمايد.

صفحه از 129