راوي كتاب سليم بن قيس بر ترازو - صفحه 136

2. 3. عدم وثاقت ابان بن ابى عياش

بر پايه آگاهى هاى موجود كه بر آرا و نظرات دانشيان فن حديث و رجال حديث استوار است، ابان بن ابى عياش شخص موثقى نبوده و استحكام شخصيتى لازم را براى ورود به اين عرصه خطير نداشته است. نسايى، به صراحت، وى را ناموثق خوانده ۱ و يحيى بن معين نيز با همين تعبير (ليس بثقه) از او ياد كرده است. ۲ ابو اسحاق سعدى جوزجانى، وى را «ساقط» خوانده كه از الفاظ جرح و قدح راوى و دليلى بر عدم وثاقت اوست و بر مراتب شديد جرح دلالت دارد. ۳ نمونه اى وجود دارد كه نشان مى دهد ابان بن ابى عياش حديثى را كه از حسن بصرى ـ تابعى ـ شنيده بوده (حديث مقطوع) ۴ عامدانه به صورت حديثى از انس بن مالك ـ صحابى ـ (حديث موقوف) ۵ جلوه داده و وانمود كرده بوده كه آن را از انس شنيده است. اگر ـ به واقع ـ اين عمل از ابان سر زده باشد، نوعى دغل بازى و تقلّب و تدليس محسوب مى شود و دليلى بر ناموثق بودن اوست. ۶ همين گونه است تعابيرى چون فلان «ليس بشى ء»، «لا شى ء»، «لا يُعْتَدِّ به»، «لا يُعتَنى إليه»، «لا يعتبريه»، «لا يُلتَفتُ إليه» و «لا يُساوى شيئاً» ۷ به گفته ابن حجر عسقلانى، «شى ء» در عرف و لغت معادل «موجود» است و تعبير «فلان ليس بشى ء» تعبيرى مجازى است كه بر مبالغه در ذمّ دلالت دارد و با اين تعبير، شخص، معدوم و هيچ انگاشته مى شود. از ظرايف اين بحث، حديث مسندى است كه مى گويد وقتى از پيامبر(ص) درباره كاهنان سؤال كردند، فرمودند «ليسوا بشى ء». ۸ هر يك از اين الفاظ و تعبيرها، به تنهايى، بر عدم اعتبار، بلكه بر ذمّ راوى دلالت دارند ۹ و مى رسانند كه روايت راوى در خور اعتنا نيست و بى اهمّيت و غيرقابل ذكر است، چون راوى آن در عِداد راويان عددى نيست. ابن عدى ذيل خبرى كه فقط ابان بن ابى عياش از انس بن مالك نقل كرده، ابان را با تعبير «لا شى ء / هيچ است و عددى نيست» توصيف كرده است. ۱۰ يحيى بن معين، نام ابان را با عبارت «ليس بشى ء» قرين

1.تهذيب التهذيب، ج ۱، ص ۹۸؛ المغنى في الضعفاء، ج ۱، ص ۷؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۱۵؛ تهذيب الكمال، ج ۱، ص ۳۰۸.

2.تهذيب التهذيب، ج۱، ص ۹۹.

3.همان؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۱۱؛ منهج النقد فى علوم الحديث، ص ۱۱۲؛ الرفع والتكميل فى الجرح والتعديل، ص ۱۰۹، ۱۱۸، ۱۳۲؛ تلخيص المقباس، ص ۱۳۲.

4.منهج النقد فى علوم الحديث، ص ۳۲۷.

5.همان، ص ۲۳۶.

6.كتاب الثقات، ج ۱، ص ۹۱ ـ ۹۰.

7.الرفع والتكميل فى الجرح والتعديل، ص ۱۱۰، ۱۱۸ ـ ۱۱۹، ۱۲۷ ـ ۱۲۸.

8.فتح البارى، ج ۱۳، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱؛ الرفع والتكميل في الجرح والتعديل، استدراك محقق كتاب، عبدالفتاح ابو غدّه، ص ۳۷۲.

9.تلخيص المقباس، ص ۱۳۲.

10.لسان الميزان، ج ۶، ص ۱۶۵.

صفحه از 155