راوي كتاب سليم بن قيس بر ترازو - صفحه 137

ساخته: «ابان بن ابى عياش ليس بشى ء» و از حديث او با تعبير «ليس حديثه بشى ء» ياد كرده است. برخى صاحب نظران عقيده دارند هرگاه يحيى بن معين تعبير «[حديثه ]بشى ء» را درباره يك راوى به كار مى بَرَد، مقصود او جرح و تضعيف راوى نيست، بلكه «اندك شمار بودن روايات» اوست. ۱ البته صاحب نظرانى چون عبدالفتاح ابو غدّه معتقدند كه اين امر عموميت ندارد و چنين تعبيرى از يحيى بن معين، لااقل در پاره اى موارد بر جرح و تضعيف راوى دلالت دارد. ۲ چيزى كه اين معنا (اندك شمار بودن روايات راوى) را، به خصوص براى تعبير «ليس حديثه بشى ء»، درباره ابان تأييد مى كند، توجّه به اين نكته است كه نام او جزو اصحاب امام صادق(ع) مذكور افتاده است. ۳ اما محقق جستجوگر سخت كوشى چون علامه محمّدتقى شوشترى تصريح مى كند كه وى موفق نشده روايت ابان بن ابى عياش از امام صادق(ع) را بيابد و حتى به يك مورد از آن برخورد نكرده است. ۴
مسأله «اندك شمار بودن روايات ابان» امرى است كه نبايد از كنار آن بى تفاوت گذشت و آن را موضوعى ساده و بى اهمّيت تلقّى كرد. بلكه، بر عكس، همين قضيه، دليل كافى براى نقد و نكوهش ابان است؛ زيرا كسى چون كه كارى جز پرداختن به اين گونه مسائل نداشته ـكمى رواياتش مى تواند دو علّت داشته باشد كه هر دو علّت عليه ـ اوست. علّت اوّل، سستى، تنبلى و كم كارى او و علّت دوم، ۵ ناموثق بودن اوست كه چون فروشنده اى بى اعتبار، هرچه براى كالايش (= رواياتش) تبليغ مى نموده ،مشتريان (= راويان) زيادى را به خريد (= سماع و اخذ حديث) از خود، راغب نمى ديده است. يكى از برجسته ترين ناقدان ناقلان حديث، ابن الغضائرى نيز ابان بن ابى عياش را راوى اى همواره غيرقابل اعتنا شناسانده و با تعبير «لا يلتفت إليه» (كسى به او اعتنا نكند) از ابان ياد كرده است. ۶ شيخ حسن صاحب معالم نيز به «معطون بودن» ابان اشاره نموده است. ۷ بنابراين «به امثال ابان نتوان استشهاد كرد و استناد جست». ۸

2. 4. طاووس العلما

يكى از لقب هايى كه بر ابان بن ابى عياش نهاده اند، عنوان «طاووس العلما» است. برخى، چنين

1.الرفع والتكميل فى الجرح والتعديل، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۲.

2.همان، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴.

3.رجال الطوسى، ص ۱۶۴.

4.قاموس الرجال، ج ۱، ص۹۵.

5.شواهد متعددى كه در مقاله آمده و پس از اين مى آيد، علت دوم را تأييد مى كند.

6.قاموس الرجال، ج ۱، ص ۹۴؛ خلاصة الاقوال، ص ۳۲۵؛ معجم الرجال الحديث، ج ۱، ص۱۲۹.

7.التحرير الطاووسى، ص ۲۵۳.

8.سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، ص ۳۲۳.

صفحه از 155