راوي كتاب سليم بن قيس بر ترازو - صفحه 138

عنوان و لقبى را جزو مزاياى ابان و دليلى بر مدح و وثاقت او پنداشته اند. ۱ لكن، چنان كه از ماجراى ناميده شدن ابان به اين عنوان آگاه باشيم، آن گاه بر دلايل ضعف ابان دليلى افزوده مى گردد. روزى مالك بن دينار و ابان در راهى به هم مى رسند. چون چشم مالك به ابان بن ابى عياش، با آن لباس و ظاهر پر زرق و برق، مى افتد، به او مى گويد: «اى طاووس عالمان، اگر شهوت ارضا نشده اى دارى، بگو، تا عبايم را بفروشم و با بهاى آن شهوتت را برايت خريدارى و ارضا كنم!». ۲ در روايتى كه سفيان بن عُيينه از اين واقعه به دست داده، به جاى «طاووس العلما»، ابان بن ابى عياش با عنوان «طاووس القرّاء» مورد خطاب واقع شده است. ۳ گويا از آن جهت كه ابان در قرائت نيز دست داشته و از قاريان بوده است.

2. 5. ابان بن ابى عياش راوى متروك و متروك الحديث

ابن حجر عسقلانى، پس از ذكر روايتى از كتاب حلية الاولياء تأليف ابو نعيم اصفهانى افزوده كه در طريق (= سند) آن، ابان بن ابى عياش قرار دارد كه «متروك» است. ۴ همو، در كتاب تقريب التهذيب ـكه فهرستواره اى از كتاب تهذيب التهذيب او و فقط در بردارنده نام هاى اشخاص است و درباره هر شخص، صحيح ترين كلام و مناسب ترين توصيف را از ميان همه سخنان موجود درباره آن شخص انتخاب و در كمال اختصار و ايجاز، به عنوان «لُبّ كلام» اشاره وار بيان كرده، ابان بن ابى عياش را «متروكى از طبقه پنجم» شناسانده است. ۵ ابن سعد بصرى، نيز ابان را «متروك الحديث» دانسته است. ۶ از ابو زرعه درباره او پرسيدند، پاسخ داد: «حديثش متروك است» و از قرائت احاديث او براى پرسندگان امتناع ورزيد. ۷ احمد بن حنبل، او را «متروك الحديث» خوانده ۸ و يادآور شده، مردم روزگارى است كه حديثش را ترك نموده اند. ۹ بيهقى، ۱۰ عمرو بن على ۱۱ نَسائى و

1.كتاب سليم، مقدمه تحقيق، ص ۸۱.

2.تهذيب التهذيب، ج ۱، ص ۹۹؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۱۴.

3.تهذيب الكمال، ج ۱، ص ۳۰۸.

4.تلخيص التحبير، ج ۳، ص ۲۶۶.

5.تقريب التهذيب، ج ۱، ص ۳۱.

6.تهذيب التهذيب، ج ۱، ص ۱۰۰.

7.همان، ج ۱، ص ۹۸؛ تهذيب الكمال، ج ۱، ص ۳۰۸.

8.المغنى في الضعفاء، ذهبى، ج ۱، ص ۷؛ همو ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۱۱.

9.تهذيب التهذيب، ج ۱، ص ۹۸؛ الكاشف في معرفه من له روايه في الكتب الستة، ذهبى، ج ۱، ص ۷۵؛ تهذيب الكمال، ج ۱، ص ۳۰۷.

10.المنار المنيف، ص ۱۴۳.

11.تهذيب الكمال، ج ۱، ص ۳۰۷؛ تهذيب التهذيب، ج ۱، ص ۹۸.

صفحه از 155