راوي كتاب سليم بن قيس بر ترازو - صفحه 143

در امر حديث، «صادق ترين» بوده است و يزيد بن زريع بارها مى گفت: «كان شعبه من اصدق الناس فى الحديث» ۱ و نيكوترين حديث متعلق به شعبه بوده است. ۲ او توجّه و همت عظيمى را در كار تحقيق در حديث و احوال راويان حديث گذاشته بود، به طورى كه در اين راه بارها دچار تنگدستى شديد شد. ۳
5. شعبه در كار حديث بسيار جدّى بوده است. يك بار كه روايتگرى روايت را درست نقل نكرد، بر آشفت و برگونه او سيلى زد. ۴ وى در [مسائل] حديث بسيار فهيم و بصير بوده و گويا براى همين امر آفريده شده بود. ۵
6. او به جستجو و كشف مدّلسان در امر حديث بسيار عنايت داشت. ۶
7. در مقايسه اى ميان سفيان ثورى و شعبه بن حجاج، احمد بن حنبل، به عنوان داور، شعبه را «أثبت = ثبت تر» و از نظر رجال موجود در سند رواياتش «پالوده تر و پاكيزه تر: اَنقى رجالاً» معرّفى كرده است. ۷ و در موردى مشابه، شعبه را «انسق حديثاً: مرتب تر و سامان يافته تر در حديث» و «أنبل رجالاً: ممتازتر از نظر رجال موجود در سند حديث» خوانده است. ۸
8. صاحب نظران، الفاظ متعدّدى را ـكه همه بر تعديل و توثيق كامل دلالت دارندـ در حق شعبه به كار برده اند؛ براى نمونه او را «حجة»، «حافظ»، «امام جرح و تعديل» ۹ «ثقه»، «مأمون»، «ثبت»، «حجة صاحب حديث»، ۱۰ «فارس في الحديث»: «قهرمان دلاور ميدان حديث»، «داناترين به رجال: اعلم بالرجال» ۱۱ خوانده اند.
9. قتاده ـكه يگانه روزگار در حديث و حفظ آن بوده ـ درباره پاره اى مسائل به شعبه مراجعه و از او سؤال مى كرده است. ۱۲ شعبه به راويان حديث چنان آگاه بوده كه تعداد رواياتى را كه قتاده از ابو العاليه شنيده بود، محاسبه نموده و به سه روايت محدود و منحصر دانسته است. ۱۳

1.تهذيب التهذيب، ج ۴، ص ۳۴۴؛ تاريخ بغداد، ج ۹، ص ۲۶۰.

2.تهذيب التهذيب، ج۴، ص ۳۴۳؛ تاريخ بغداد، ج۹، ص ۲۶۴.

3.الرحلة في طلب الحديث، خطيب بغدادى، تحقيق: نورالدين منهج النقد فى علوم الحديث، ص ۱۴۹.

4.همان، ص ۱۵۲.

5.الجرح والتعديل، ج۱، ص ۱۲۹.

6.همان، ص ۱۹ ـ ۱۸.

7.تهذيب التهذيب، ج۴، ص۳۴۳؛ الجرح والتعديل، ج۱، ص ۱۲۸؛ تاريخ بغداد، ج ۹، ص ۲۶۴.

8.تاريخ بغداد، ج ۹، ص ۲۶۴.

9.شيخ المضيرة ابوهريرة، ص ۱۱۳.

10.تهذيب التهذيب، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الطبقات الكبرى، ج ۷، ص ۲۸۰؛ تاريخ بغداد، ج۹، ص ۲۶۵.

11.تهذيب التهذيب، ج ۴، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۵.

12.الجرح و التعديل، ج ۱، ص ۱۲۷.

13.همان.

صفحه از 155