تأملی در مقاله (دروغ پردازان در حوزه حديث اهل سنّت) - صفحه 182

ادعايى است كه در هيچ كتابى نيامده و مؤلف نيز منبعى براى سخن خويش ذكرنكرده است. بى ترديد، بيان مؤلف در ارائه مطلب در اين زمينه نارساست و بسيار بعيد مى نمايد كه مراد ايشان واقعا ناظر به پديده شوم و نامبارك جعل و وضع حديث باشد؛ زيرا اين كار تا دوره نقل شفاهى حديث امكان پذير بوده است و پس از مرحله كتابت و تدوين حديث، زمينه اى براى جعل وجود نداشته، يا بسيار محدود و نادر بوده است.
همچنين به نظر مى رسد كه در چند مورد، خطا و سهوى در نگارش يا حروفچينى مقاله پيش آمده باشد. مثلا در بحث جعل حديث مى نويسد: «احمد بن حنبل ادعا كرد كه هفتصد هزار حديث صحيح وجود دارد» ۱ كه به نظر مى رسد عبارت «هفتصد هزار حديث جعلى» درست باشد.
و يا در پاورقى صفحه 91 آمده است: «هرچند امكان دسته بندى كلى عوامل و انگيزه ها وجود نداشت؛ ولى ترجيح داديم كه عناوين را ريزتر و دقيق تر بياوريم». ترديدى نيست كه آنچه مراد مؤلف را اثبات مى كند، عبارت «وجود داشت» است، نه منفى آن.
3. در بحث مهم ترين انگيزه هاى جعل حديث، يكى از اين علل را «دشمنى برخى زنادقه كه به لباس اسلام درآمده بودند» ۲ معرفى مى كند و نمونه بارز آن را «ابن أبى العوجاء» مى داند؛ اما در شرح حال وى مى نويسد: «او از زنديق ها (به اصطلاح امروز، ماترياليست ها) بود كه در زمان امام صادق(ع) در مدينه زندگى مى كرد و تبليغات دهريگرى مى كرد». ۳
تا آنجا كه نگارنده پيگيرى كرده، در هيچ كتابى «ابن أبى العوجاء» را «به لباس اسلام درآمده» معرفى نكرده اند. ۴ همان گونه كه مؤلف، خود نيز در ادامه مقال تلويحا بدان اشاره دارد. ۵ بهتر اين

1.همان، ص۹۱

2.علوم حديث، ص۹۰

3.همان، ص۱۰۶

4.بنگريد: الكفاية فى علم الرواية، ص۵۳؛ پرتو اسلام، ج۱، ص۲۵۵

5.مرحوم علامه شعرانى در تعليقه خود بر تفسير ابوالفتوح رازى، در اين باره مى نويسد: «ابن ابى العوجاء، دهرى مذهب [بود] و به دين و خدا و آخرت ايمان نداشت و آنان را در آن عهد، زنديق مى گفتند». (تفسير ابوالفتوح رازى، ج۴، ص۴۶) . ايشان همچنين در حواشى خود بر «شرح اصول كافى» ملاصالح مازندرانى در دو مورد در اين باره سخن گفته، در يك مورد زنادقه را چنين معرفى مى كنند: «ما كانوا قائلين باله حكيم ولا بنبوة و معاد». (شرح اصول كافى، ج۳، ص۵۶).

صفحه از 188