تأملی در مقاله (دروغ پردازان در حوزه حديث اهل سنّت) - صفحه 183

بود كه براى مورد مذكور، نمونه ديگرى ـ اگر وجود داشت ـ ياد مى كرد.
4. نكته حائز اهميت ديگرى كه پژوهش ژرف ترى را طلب مى كند، معرفى شخصيت راويان و تعيين دقيق هويت اعتقادى و مذهبى آنان است؛ بويژه راويانى نظير عكرمه، كلبى، مقاتل و… كه مؤلف درباره هر سه تن، عباراتى شبيه اين عبارت آورده است: «در منابع رجال شيعى، مدح و ذم قابل توجهى براى او وجود ندارد» ۱ و حتى درباره دو نفر اخير، عبارت مشابه« در منابع شيعى، او را از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شمرده اند» را آورده است. با توجه به مطالبى كه درباره اين سه نفر در متن مقاله آمده،
اولا: خواننده سرانجام در نمى يابد كه آيا بايد آنها را از جاعلان حديث در حوزه اهل سنت به حساب آورد؟ يا اين كه از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) محسوب كند؟ ثانيا: از عنوان مقاله، چنين استنباط مى شود كه على القاعده بايد از راويان جاعل حديث در بين اهل تسنن سخن به ميان بيايد؛ ولى در متن مقاله به پاره اى جاعلان حديث در حوزه اماميه برمى خورد، يا لااقل چنين ترديدى در بادى امر برايش جلوه گر مى شود.
گذشته از اين، يك نوع آشفتگى و اضطراب در معرفى اشخاص به چشم مى خورد كه با اندكى اعمال سليقه، و درنگ و تأمل، امكان عرضه آن به شكلى بهتر و مطلوب تر فراهم بود. مثلا در معرفى اشخاص، هيچ گونه ترتيب منطقى مراعات نشده است. آيا بهتر نبود اسامى مذكور بر حسب حروف تهجى مرتب مى شد؟ يا بر حسب كثرت و قلّت روايت، يا سال وفات، يا اشتهار راويان

1.علوم حديث، ص۱۰۶

صفحه از 188