نگاهي به «الرواشح السماويه» ميرداماد - صفحه 199

از پرنده اى كه از جاهاى دور آمده بود، تعجب كرد. غياث، روايتى از پيامبر نقل كرد كه پيامبر فرمود: «در چهار چيز، مسابقه جايز است و يكى از آنها پرنده است». مهدى دستور داد كه هزار درهم به او پرداختند. وقتى كه رفت، مهدى گفت: شهادت مى دهم كه دروغ به پيامبر بست و پيامبر(ص) پرنده را نفرموده است؛ ولى او به خاطر نزديكى به ما اين حديث را ساخت.
3) مؤلف، دسته هاى ديگرى از حديث سازها را زنادقه (نظير ابن ابى العوجاء) و خوارج (نظير ازارقه) و نواصب و بعضى از غلات (نظير ابن الخطاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ) مى داند. عقيلى روايت مى كند از حماد بن زيد كه زنادقه، چهارده هزار حديث از قول پيامبر ساختند. وى داستان غرانيق را از ساخته هاى زنادقه مى داند.
4) دسته ديگر، كسانى بودند كه براى به دست آوردن نان، حديث ساختند و شاهد مدعا اين داستان معروف است كه كسى در بغداد از احمد بن حنبل و يحيى بن معين حديث نقل مى كرد و هر دو حاضر بودند. به او گفتند: ما كى چنين چيزى گفتيم؟ گفت: مگر در دنيا فقط شما دوتا احمد بن حنبل و يحيى بن معين هستيد؟ من از هفده احمد بن حنبل مطلب نوشته ام.
ميرداماد، سپس جريانى را كه بين عايشه و ابو هريره اتفاق افتاده را نقل مى كند كه ابوهريره روايتى از پيامبر نقل كرد. عايشه به او گفت: كى پيامبر چنين چيزى فرمود؟ گفت: هنگامى كه پدرت را به خلافت نصب كرد!
مؤلف، بعد از شرح اقسام چند گانه، مى پردازد به تصحيفهاى ديگرى كه اتفاق افتاده است، چه عمدا و چه سهوا. راوى، گاهى كلام خود را مسندا نقل مى كند و گاهى كلمات حكما را به پيامبر نسبت مى دهد؛ ۱ گاهى كلامى را مى شنود و در آنها يك جمله (كه ربطى به حديث ندارد)، خيال مى كند كه جزو حديث است؛ بعد آن را به عنوان حديث نقل مى كند.

1.آقاى مونتگمرى وات در كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» (ص۸۷)، همين نظر را اظهار مى دارد: بيشتر اقوال حكيمانه موروثى خاورميانه نيز به [حضرت] محمد(ص) نسبت داده مى شد.

صفحه از 197