امام خميني و فقه الحديث - صفحه 238

ملكوتى حضرت امير عليه السلام گفته است :
شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است ، زمامدار امور است ، اين ، چه وضعى داشته است . در حالى كه خليفه است ، مى خواهد نماز جمعه بخواند ، لباس زيادى ندارد . مى رود بالاى منبر ، آن لباس [ را ] كه دارد ، حركت مى دهد ـ به حسب نقل ـ تا خشك بشود . دو تا لباس ندارد . ۱
يك كفشى را كه خودش وصله مى كرده است ، كفاشى مى كرده است ، [ وقتى ] ازش [ درباره خلافت ] مى پرسند ، حضرت مى فرمايد كه : اين كفش ، چقدر ارزش دارد . [ سؤال كننده ] مى گويد : هيچ! مى گويد كه : «امارت بر شما هم ، خلافت هم ، در نظر من ، مثل اين كفش و پايين تر از اين كفش است ، مگر اين كه اقامه عدالت كنم» .
شما كجا سراغ داريد كه يك نفر ، خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير ـ سلام اللّه عليه ـ حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است ؛ حتى در بين شيعيان هم مظلوم است . وقتى مى خواهند تعريف كنند از حضرت امير ، تعريف مى كنند به چيزهايى كه برخلاف واقع است و توهين به حضرت است . مثلاً مى گويند كه انگشترش را كه مى خواسته هديه بدهد به فقير ، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى (كه) لباسش آن است ، انگشتر مى پوشد كه قيمتش خراج [ شامات ] باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد ، دروغ است ـ در صورتى كه ندارد ـ . ۲

شش . پرهيز از جمود در فهم اخبار

تدبّر و تعقّل در فهم حديث ، آن است كه با در نظر داشتن حريم و حصار روايت ، با آن از سَرِ سادگى و بلاهت برخورد نشود ؛ بلكه با اين اعتقاد در فهم آن تلاش شود كه : گويندگان حديث ، انسان هايى حكيم ، دورانديش ، انسان شناس و آگاه به پيدا و پنهان هستى بوده اند . همچنين دانسته شود كه مخاطب آنان ، همه انسان ها در تمامى اعصار هستند و در ميان اينان ، فرزانگان ، نابغه ها و . . . خواهند بود .

1.الحياة ، ج۲ ، ص۲۲۹ ، ح۷ .

2.صحيفه نور ، ج۲۰ ، ص۱۸۵ .

صفحه از 246