امام خميني و فقه الحديث - صفحه 239

اين اصل ، دو آفت دارد : يكى اجتهاد در برابر نصوص است كه به معناى لااباليگرى در برخورد با نص ، بغى فكرى بر متن دينى ، مقدّم داشتن رأى بر شرع و تجاوز از شريعت است .
آفت دوم ، تحجّر و جُمود است كه خطر آن ، كمتر از آفت اول نيست ؛ چرا كه تحجّر ، به ناكامىِ دين در اداره زندگى مى انجامد و از دين ، چهره اى خشن ، غير قابل انعطاف درونى و بى توجه به واقعيت هاى وجود آدمى ، نشان خواهد داد .
امام خمينى بر پرهيز از خطر تحجّر و جمود ، تأكيد كرده و در فقه نيز بدان ملتزم بوده است . ايشان در پاسخ به نامه يكى از شاگردان خود چنين نگاشت :
اين جانب ، لازم است از برداشت جناب عالى از اخبار و احكام الهى اظهار تأسف كنم .
بنابر نوشته جناب عالى ، زكات ، تنها براى مصارف فقرا و ساير امورى است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده ، راهى نيست ؛ و رهان در سبق و رمايه مختص است به تير و كمان و اسب دوانى و امثال آن كه در جنگ هاى سابق به كار گرفته مى شده است و امروز هم تنها در همان موارد است ؛ و انفال ـ كه بر شيعيان تحليل شده است ـ ، امروز هم شيعيان مى توانند بدون هيچ مانعى با ماشين هاى كذايى ، جنگل ها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است ، نابود كنند و جان ميليون ها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد . منازل و مساجدى كه در خيابان كِشى ها براى حلّ معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است ، نبايد تخريب كرد و امثال آن .
و بالجمله ، آن گونه كه جناب عالى از اخبار و رواياتْ برداشت داريد ، تمدن جديد ، به كلّى بايد از بين برود و مردم ، كوخ نشين بوده و يا براى هميشه در صحراها زندگى نمايند . ۱
در پايان همين نامه نيز فرموده است :

1.صحيفه نور ، ج۲۱ ، ص۳۴ .

صفحه از 246