مبانی رجالی امام خمينی - صفحه 75

سپس به بيان طريق خود به اصل او مى پردازد كه از اين عبارات به خوبى مدّعاى ما ثابت مى شود. و از اينجا مى توانيم سرّ عدم اطلاق «اصل» بر كتب روايى طبقه اوّل اصحاب اجماع و نيز معاصران آنها را دريابيم; زيرا آنها هنوز شروع به تصنيف نويسى نكرده بودند و كتب آنها فقط شامل روايات بود. بنابراين, داراى دو نوع آثار نبودند تا به وسيله دو كلمه «اصل» و «تصنيف» از هم جدا شوند; امّا چون افرادى همچون جميل بن درّاج و ابان بن عثمان, صاحب تصنيف نيز بودند, لذا در مورد كتب روايى آنها از كلمه «اصل» استفاده شده است. ۱

ج) بودن راوى از مشايخ ثقات

منظور از مشايخ ثقات, اساتيد روايى بيواسطه يا باواسطه [بسته به اختلاف مبنا]ى عدّه اى از ثقات (همانند: محمد بن ابى عمير, صفوان بن يحيى و احمد بن محمد بن ابى نصر بزنظى و جز آنها) هستند كه چنين ادّعا شده است كه آنها فقط از ثقه نقل روايت مى كنند. بنابراين, اگر روايتى را مرسلْ نقل كردند, مى توانيم مطمئن باشيم كه در سلسله سند آنها غير ثقه وجود نداشته است. ۲
اصل در اين ضابطه, عبارت شيخ طوسى در «عدة الأصول» است كه امام(ره) اين چنين آن را نقل مى كند:
إذا كان أحدالراويين مسنِداً و الآخر مرسِلاً, نظر فى حال المرسِل; فإن كان ممّن يعلم أنّه لايرسل الاّ عن ثقة موثوق به, فلا ترجيح لخبر غيره على خبره, ولأجل ذلك سوت الطائفة بين مارواه محمد بن أبى عمير و صفوان بن يحيى و أحمد بن

1.همان, ص۲۶۵ـ ۲۶۸ (با تلخيص و تصرّف).

2.براى اطلاع بيشتر از اين ضابطه, ر.ك: مشائخ الثقات, غلامرضا عرفانيان, چاپ دوم, المطبعة العلمية, قم, ۱۴۰۹ق; معجم الثقات, ابوطالب تجليل تبريزى, ص۱۵۳ـ۱۹۷ (نقل از: كليات فى علم الرجال, ص۲۱۳); كليات فى علم الرجال, ص۲۸۶; أصول علم الرجال بين النظرية والتطبيق, ص۳۹۹ـ۴۴۲. در اين كتاب, فهرست نام ۷۶۷ نفر به عنوان (مشايخ الثقات) ذكر شده است (ص۴۲۵ـ۴۴۲).

صفحه از 124