وقول الصدوق فيه ما قال لا يقصر عن قول النجاشى لو لم يقدّم عليه. ۱
آنچه كه بحث مرسلات صدوق را با توثيقات عام پيوند مى دهد, اين است كه: اگر در تأليفات ديگر صدوق و يا از طُرُق ديگر توانستيم سلسله سند مرسلات نوع دوم صدوق را به دست آوريم, آيا مى توانيم از نحوه ارسال صدوق به عنوان توثيقى از سوى او نسبت به افراد سلسله سند استفاده نماييم؟
امام(ره) اين مسئله را به صورت يك احتمال عقلايى مطرح مى كند; امّا به صورت قطعى آن را نمى پذيرد; زيرا در اينجا احتمال قوى ديگرى نيز وجود دارد و آن تصحيح از راه قرائن است; چنانكه در يكى از عبارات خود مى گويد:
… لكان قوله ذلك [أى الارسال بنحو الجزم] دليلاً على جزمه بصدور الرواية من القرائن, لولم يكن توثيقاً للنهدى [محمد بن حمران] الواقع فى رجال الحديث. ۲
و در جاى ديگر مى گويد:
بل المناقشة فى مرسلة الصدوق أيضاً لاتخلو من اشكال بعد انتساب الرواية جزماً الى الصادق ـ عليه السلام ـ, و هو غير ممكن من مثل الصدوق إلاّ مع وثاقة رواتها أو محفوفيتها بقرائن توجب جزمه بالصدور; فيمكن أن يجعل ذلك منه توثيقاً منه للرجلين. ۳
ز) سكوت ابن غضائرى درباره راوى
احمد بن حسين بن عبيداللّه بن إبراهيم غضائرى, معروف به ابن غضائرى, يكى از رجاليان بزرگ شيعه بوده كه در نيمه دوم قرن چهارم و اوائل نيمه اوّل قرن پنجم مى زيسته است. او معاصر نجاشى و شيخ طوسى(ره) بوده, بلكه نظر امام(ره) آن است كه گونه اى
1.المكاسب المحرّمة, ج۱, ص۷۸.
2.كتاب الطهارة, ج۲, ص۲۱۸.
3.كتاب الطهارة, ج۳, ص۱۱۴.