پس از قیام زید، انحراف اعتقادی پیدا کرد و سپس توبه نمود، این نیز دلیل دیگری بر اندک بودن ملاقات وی با امام صادق علیه السلام است. از این رو، چند روایتی که از امام صادق علیه السلام در انحراف وی وارد شده است۱ ـ در صورت صحت انتساب و دلالت ـ مربوط به همین دوران میشود.
ج ـ. همراهی با شماری از صحابیان و تابعین نامدار
از ابو جارود روایات چشمگیری از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله، تابعین، اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام و امام زین العابدین علیه السلام نقل شده است که در کتابهای شیعی و سنّی جای گرفته است. شماری از روایات او را سخنان خود صحابیان تشکیل میدهند. حدود هفت روایت از روایات ابو جارود، برخی با یک واسطه و برخی بدون واسطه، از راویان زن نقل شده است. از میان علویان (غیر از ائمه) روایات اندکی نقل میکند که حدود ده روایت از آنها، از زید بن علی علیه السلام است.۲
آثار علمی
فهرستنگاران او را صاحب اصل و تفسیر میدانند.۳ بیش از هفتصد حدیث از طریق ابو جارود روایت شده است که بیش از سیصد حدیث در موضوع تفسیر و حدود چهارصد حدیث غیر تفسیری است. اکثر روایات ابو جارود در منابع شیعی ثبت و ضبط شده است و بخشی از آن در منابع زیدی وسنی گزارش شده است.
1.. به عنوان نمونه کشّی چنین گزارش میکند: «عن أبی بصیر قال: ذکر أبو عبد الله علیه السلام کثیر النواء و سالم بن أبی حفصة و أبا الجارود. فقال: کذابون مکذبون کفار علیهم ـ لعنة الله. قال قلت: جعلت فداک! کذابون قد عرفتهم فما معنى مکذبون؟ قال: کذابون یأتونا فیخبرونا أنهم یصدقونا و لیسوا کذلک و یسمعون حدیثنا فیکذبون به (رجال الکشی، ج ۲، ص ۴۹۶، ح۴۱۶). همچنین کشى در رجال خود روایتى را نقل میکند که در آن اشاره دارد که ابو جارود دو سال پى در پى در زمان امام صادق علیه السلام به حج رفته و مورد خطاب حضرت واقع شده است. ظاهر روایت دلالت دارد که راوى چنین گمان داشته که ابو جارود منکر امامت امام باقر علیه السلام است و این سخن امام صادق علیه السلام در رد اعتقاد ابو جارود است. بر فرض صحت این روایت و بر فرض صحت انحراف ابو جارود، این سفر بایستى مربوط به دوران پس از قیام زید و سقوط امویها باشد؛ زیرا پیش از قیام زید، ابو جارود امامت امام باقر علیه السلام را معتقد بوده است. و لذا نمىتواند مربوط به سالهاى میان شهادت امام باقر علیه السلام و قیام زید باشد (ر. ک: رجال الکشّى، ج ۲، ص ۴۹۷، ح ۴۱۷). ما در این باره در بحث از توثیق و یا عدم توثیق او، تحقیق خواهیم نمود.
2.. تمام این روایات، در متن كتاب آمده است.
3.. الفهرست، طوسی، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۱؛ رجال النجاشی، ص ۱۷۰.