تفسير ابو جارود - صفحه 59

توثیق حدیثی ابو جارود

کشّی،1 او را به شدت مذموم شمرده و چند روایت از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که ظاهر آن‌ها در مذمت اوست. برای روشن شدن مطلب به یادکرد این روایات می‏پردازیم:
1. محمدُ بنُ مسعودٍ قال: حَدَّثنی جبرئیلُ بنُ أحمدَ قال: حدّثنی موسی بنُ جعفرِ بنِ وهبٍ عن علی القصیرِ عن بعضِ رجاله قال: اِسْتأذَنَ زراره بنُ أعینَ و ابو جارود علَی أبی عبد الله علیه السلام قال: «یا غلامُ! أدخِلهُما فإنَّهما عِجلاً المحیا و عِجلاً الممات»؛2
زرارة ‌بن اعین و ابو جارود اجازه گرفتند محضر امام صادق علیه السلام برسند. امام به خادم خود فرمود: آنان را داخل کن چرا که آن دو در حیات و ممات، گوساله [های سامری] هستند
.
2. إسحاقُ بنُ محمدٍ البصری قال: حدّثنی محمدُ بنُ إسحاقِ بنِ محمدٍ البصری قال: حدّثنی محمدُ بنُ جمهور قال: حدّثنی موسی بنُ بشارٍ الوشاءُ عن أبی بصیرٍ، قال: کنّا عندَ أبی عبدِ الله علیه السلام فَمَرَّتْ بِنا جارِیه معها قُمْقُمٌ فَقَلَبَتْه. فقال أبو عبدِ الله علیه السلام: «إنَّ اللهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ إنْ کان قَلَبَ قَلْبَ أبی‌ الجارود کما قَلَبَتْ هذه الجاریه هذا القُمْقُمَ فما ذنبی؟!»؛3
ابو بصیر می‌گوید: ما نزد امام صادق علیه السلام بودیم. کنیزی از کنار ما عبور کرد و قمقمه‌ای که با خود داشت را وارونه کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر خداوند ـ عزّ و جلّ ـ قلب ابو جارود را چنان که این کنیز این قمقمه را وارونه کرد، واژگون کرده است، گناه من چیست؟!4

3. علی بنُ محمدٍ، قال حدّثنی محمدُ بنُ أحمدَ، عن علی بن إسماعیل، عن حماد بن عیسی، عن الحسین بن المختار، عن أبی أسامه، قال: قال لی أبو عبد الله علیه السلام: «ما فَعَلَ ابو جارود؟! أما

1.. «حکی أن أبا الجارود سمی سرحوباً، و نسبت إلیه السرحوبیة من الزیدیة، سماه بذلک أبو جعفر علیه السلام، وذکر أن سرحوباً اسم شیطان أعمى یسکن البحر، وکان أبو الجارود مکفوفاً أعمى أعمى القلب».

2.. اختیار معرفة الرجال، ج ۱، ص ۳۶۷، ح ۲۴۴.

3.. همان، ج ۱، ص ۴۹۵، ح ۴۱۴.

4.. کشّی، مشابه همین روایت را برای زراره نیز نقل کرده است: «علی قال: حدّثنی یوسف بن السّخت عن محمد بن جمهور عن فضالة بن ایوب عن میسّر قال: کنا عند أبی عبد الله فمَرّتْ جاریةٌ فی جانبِ الدار علی عُنقِها قُمْقُمٌ قد نَکسَه. قال: فقال أبو عبد الله علیه السلام: فَما ذَنبی إنَّ الله قد نَکسَ قَلبَ زرارةَ کما نَکسَتْ هذه الجاریةُ هذا القُمقمَ؟» ( اختیار معرفة الرجال، ص ۳۸۱، ح ۲۶۸).

صفحه از 74