تفسير ابو جارود - صفحه 61

أبی إمامُ أهلِ الأرضِ حَیثُ ماتَ، لا یجهلُه إلا ضالٌّ». ثم رَأیتُه فی العامِ المُقبلِ قال له مثلَ ذلک. قال: فَلَقِیتُ أبا الجارود بعد ذلک بِالکوفه فَقُلْتُ له: ألیسَ قد سَمِعْتَ ما قال أبو عبد الله علیه السلام مرتین. قال: إنما یعنی أباه علی بنَ أبی طالب؛1
آیة الله خویی همه این روایات را تضعیف می‌کند و دلالت آن‌ها را در تضعیف ابو جارود تمام نمی‌داند.2 افزون بر آن، سه روایت از پنج روایت فوق، در باره زراره هم وارد شده است و چون تضعیف زراره از سر تقیه بوده است، چه بسا همین وجه در باره ابو جارود نیز جاری باشد.
علامه حلی در «خلاصة الاقوال»، از کشّی نقل می‌کند «مذموم و لا شبهه فی ذمّه»3 ولی این عبارت در «رجال الکشّی» موجود، نیامده است.
ابن ‌غضائری او را توثیق کرده و گفته است: «اصحاب ما نسبت به روایاتی که محمد بن سنان از او نقل کرده کراهت دارند ولی نسبت به نقل محمّد بن بکر أرجنی از وی، اعتماد دارند».4
البته آنچه که از طریق محمد بن بکر در کتاب‌های اصحاب ما آمده است بسیار اندک است در حالی که روایات محمد بن سنان از وی، در کتاب‌هایی چون «الکافی»، «تهذیب الأحکام» و مانند آن‌ها، بسیار آمده است. همچنین در کتاب «رأب الصدع» معروف به «الأمالی احمد بن عیسی» که یکی از منابع زیدی‌مذهبان است، روایات زیادی از ابو جارود از طریق محمد بن بکر نقل شده است.
شیخ مفید در «رسالة رد بر اصحاب عدد»، او را از فقهای اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام شمرده و نوشته است: «او از جمله اعلام و رؤسائی است که حلال و حرام از آن‌ها اخذ می‏شود و هیچ‌گونه ذمّی بر آن‌ها نیست».5

1.. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۴۹۷، ح ۴۱۷.

2.. معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۳۲.

3.. خلاصة الأقوال، ص ۳۴۸.

4.. «و زیاد هو صاحب المقام ... أصحابنا یکرهون ما رواه محمدُ بنُ سنان عنه، و یعتمدون ما رواه محمدُ بنُ بکر الأرجنی» (رجال ابن الغضائری، ص ۶۱).

5.. ر.ک: جوابات أهل الموصل (الردّ علی اصحاب العدد)، ص ۲۵ و ۳۰.

صفحه از 74