در سه باب میخوانیم: 1. معنای نسخ و حکمت آن؛ 2. شناخت ناسخ و منسوخ؛ 3. آیههایی (بیست آیه) که منسوخ نامیده شدهاند.
در پایان فصل، «پژوهشی در باره نسخ در قرآن»، مباحث را در شش عنوان، طرح و در آخر نظریه نهایی را ارائه میکند. پس از عناوین «نسخ در لغت»، «نسخ در قرآن و حدیث»، «نسخ در اصطلاح متأخر»، «انواع متصوّر نسخ در قرآن: 1. نسخ حکم و تلاوت، 2. نسخ تلاوت و بقای حکم، 3. نسخ حکم و بقای تلاوت، 4. نسخ مشروط» و «شمار آیات منسوخ»، نتیجه به دست آمده از مجموعه مباحث را در پنج نکته میخوانیم:
«1. نسخ به معنای تنافی آیات قرآن، مطلقاً در این کتاب آسمانی وجود ندارد. و چنین معنایی از واژه نسخ در کاربردهای قرآنی و روایی، نمیتواند مراد باشد.
2. در آیاتی از قرآن و روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام، به صراحت اعلام شده است که شماری از آیات قرآن نسخ گردیده است. از این رو، انکار کلی وجود نسخ در قرآن، صحیح نیست و با آیات و روایت معارض است.
3. با توجه به فراوانی آیات و روایت اشارهکننده به نسخ در قرآن، ادعای محدود بودن نسخ به یک مورد نیز تمام نیست. حتی پذیرش دو یا سه مورد نسخ در قرآن نیز نمیتواند تبیین گر این شمار از آیات و روایات دال بر نسخ در قرآن باشد.
4. اشکال اصلی در این مبحث، ناشی از خلط معنای لغوی وازه نسخ با نسخ اصطلاحی آن است. همان گونه که قبلاً بیان شد معنای لغوی نسخ، هر گونه تغییر، تبدیل، تخصیص و تقیید را شامل میشود، در حالی که معنای اصطلاحی واژه نسخ ـ بویژه در مباحث اصول فقه ـ تنها به تنافی غیر قابل جمع میان دو حکم و اعتبار شرعی نظر دارد. اصطلاح "نسخ" مربوط به دوره میانی و متأخر است. از این رو نمیتوان واژه نسخ در آیات، روایات پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام را بر این اصطلاح متأخر از زمان نزول آیات و صدور روایات حمل نمود. حتی در اصطلاح عالمان کهن ـ از مفسران و فقیهان ـ نیز معنای لغوی واژه نسخ اراده شده است نه معنای اصطلاحی آن.