نگاهي به كتاب«شرح حديث جنود عقل و جهل» - صفحه 188

منصرف مى شود و اين, يكى از بزرگ ترين ضربتهايى است كه به پيكر ديانت و حقيقت, از دست علماى وظيفه نشناس مى خورد كه كمتر چيزى مى تواند اين طور مؤثّر باشد. ۱

7. نظريه اعتدال طلايى

ظاهراً نظريه اعتدال در مباحث اخلاقى, نخستين بار توسط ارسطو (معلّم اوّل) مطرح شده است. ارسطو معتقد بود كه نفس انسان, داراى چهار قوّه است: عاقله, وهْميه, غضبيه و شهَويه. او براى هر يك از اين قوا تعريفى ارائه كرد و جايگاه هر يك را در نفس آدمى مشخّص ساخت. آن گاه ادّعا كرد كه هر يك از اين قواى چهارگانه, داراى حدّ افراط و تفريط است. ارسطو, حدّ ميانه و اعتدال اين قوا را عدالت ناميد و كمال انسان و سعادت او را رسيدن به چنين مقامى دانست.
بدين ترتيب, نظام اخلاقى يى كه ارسطو بنيانگذار آن است, ترسيم شد و از آنجا كه اين نظام, مورد اقبال و پذيرش فلاسفه شرق و غرب واقع شد, از آن به نظريه «اعتدال طلايى» ياد شده است. ۲ در اين ميان, فلاسفه مسلمان نيز اين نظام اخلاقى را پذيرفتند و هر چند اصلاحاتى را در آن به عمل آوردند, آن را با آيات و رواياتْ تطبيق دادند.
از اين رو, همه يا اكثر كتب اخلاقى يى كه توسط انديشمندان مسلمان تدوين شده است, براساس همين نظام اخلاقى, فضائل و رذائل اخلاقى را به تصوير كشيده اند.
علامه طباطبايى معتقد است كه در مباحث اخلاقى, تاكنون, چهار مكتبْ ظهور كرده است: مكتب فلاسفه, مكتب انبيا, مكتب عرفانى اولياى كُمّل (البته اين نام را با توجّه به تعريفى كه ايشان براى اين مكتب ارائه كرده بر آن گذاشته ايم), مكتب مادّيون. ۳

1.همان, ص۳۴۹ـ۳۵۰.

2.براى تفصيل بيشر ر.ك: علم الاخلاق, ارسطو, با مقدمه مبسوط بارتليس سانتملير, ج۱; دائرة المعارف بزرگ اسلامى, ج۷, ص۵۹۳ـ۵۹۴.

3.الميزان, السيد محمد حسين الطباطبائى, ج۱, ص۳۷۰ـ۳۷۵.

صفحه از 203