نگاهي به كتاب«شرح حديث جنود عقل و جهل» - صفحه 190

فصل دوم. مباحث قرآنى

1. فطرت

فطرت, سرشت و جبلّه و درونمايه جانِ آدمى است و به عبارت ديگر, چهره باطن آدمى است كه بدون دخل و تصرّف انسان و توسط خداوند متعال, سرشته شده است.
قرآن كريم و روايات, بر وجود فطرت و درونمايه نهاد آدمى پاى فشرده اند. آنچه در معارف الهيِ برگرفته از قرآن و سنّتْ درباره فطرت آمده, بيان كننده نكات ذيل است:
يك. فطرت, توسط حضرت بارى تعالى با جان آدمى آميخته شده است. آيه شريف: «فطرة اللّه التى فطر الناس عليها» ناظر بر اين امر است.
دو. فطرت, داراى دو سويه اصلى و بنيادين «عقيده» و«اخلاق» است. فطرت, در عقيده, آدمى را به سوى خداشناسى و يكتاپرستى دعوت مى كند و در اخلاق, به سوى خوبى ها و زيبايى ها مى خواند.
سه. فطرت, داراى نوعى ثبات و پايدارى است. بدين ترتيب, به سادگى از بين نمى رود و حتّى در تاريك ترين شرايط بحران روحى و انحراف اخلاقى, پيام خود را مى رساند.
چهار. فطرت, قابل تقويت يا تضعيف است و تقويت و تضعيف آن, بستگى تام به چگونگى انديشه و عمل انسان دارد.
گفتنى است كه امروزه تحقيقات روانْ شناختى, وجود كشش هايى را در روان آدمى ـ كه برخاسته از قوّه اى خاص در روان يا همان فطرت است ـ تأييد مى كند. ميل به زيبايى ها, عشق به كمال مطلق, كشش مذهبى, عدالت خواهى و… از سويه هاى فطرت برشمرده شده است. ۱
حضرت امام(ره) در لابه لاى مطالب كتاب خود, درباره فطرت, مطالب گرانسنگى ارائه نموده است. ايشان اعتقاد دارد كه انسان, داراى دو نوع فطرت است: فطرت اصلى

1.تفسير نمونه, جمعى از نويسندگان, پيام قرآن, ج۱, ص۱۲۲ـ۱۲۳.

صفحه از 203