بصيرت - صفحه 5

إنَّمَا الدُّنيا مُنتَهى بَصَرِ الأَعمى ، لا يُبصِرُ مِمّا وَراءَها شَيئاً ، وَ البَصيرُ يَنفُذُها بَصَرُهُ ، وَ يَعلَمُ أنَّ الدّارَ وَراءَها . فَالبَصيرُ مِنها شاخِصٌ ، وَ الأَعمى إلَيها شاخِصٌ ، وَ البَصيرُ مِنها مُتَزَوِّدٌ ، وَ الأَعمى لَها مُتَزَوِّدٌ .۱
همانا دنيا ، واپسين ديدرسِ انسان كور[دل] است و در فراسوى آن ، چيزى نمى بيند ؛ امّا بينشوَر ، نگاهش از دنيا فراتر مى رود و مى داند كه سرا[ى حقيقى] در وراىِ اين دنياست . پس بينشوَر ، از دنيا دل و ديده بر مى گيرد و كور[دل] به آن مى نگرد . بينشوَر ، از آنْ توشه بر مى گيرد و كور[دل] ، براى آنْ توشه فراهم مى آورد .
بنا بر اين ، بصيرت و بينايى حقيقى در فرهنگ قرآن و حديث ، به معناى جامع نگرى و آينده نگرىِ علمى و عملى است و كسانى «بصير» ناميده مى شوند كه در پرتو بينش صحيح ، در جهت تأمين منافع مادّى و معنوى ، و دنيا و آخرت خود ، حركت كنند . همه آيات و رواياتى كه در اين بخش در باره ديده بصيرت ، ارزش بصيرت ، عوامل تقويت بصيرت، مبادى، آثار و موانع آن آمده است، تعريف ياد شده را تأييد مى نمايند . پيش از ملاحظه آيات و روايات مربوط، به اين نكاتْ توجّه فرماييد :

1 . همتايان بصيرت ، در مفهوم

در قرآن و روايات اسلامى ، واژه هايى وجود دارند كه مى توان گفت كه معادل واژه بصيرت اند و يا بسيار نزديك به آن اند ، مانند :

الف ـ يقظه

يكى از واژه هاى معادل بصيرت ، «يقظه» است . در اين باره ، از امام على عليه السلام نقل شده :

1.ر ك : ص ۴۳۲ ح ۹۸ .

صفحه از 12