اقسام حكمت
پرسش :
حكمت از نگاه قرآن و حديث، به چند نوع تقسیم می شود؟
پاسخ :
حكمت از نگاه قرآن و حديث ، به سه نوع تقسيم مى شود : حكمت علمى ، حكمت عملى، و حكمت حقيقى .
اين تقسيم بندى و نام گذارى ، بر اساس تأمّل در كاربردهاى واژه حكمت در قرآن و احاديث اسلامى است .
حكمتِ علمى ، عملى و حقيقى ، هر يك به منزله پلّه هاى نردبان استوارى هستند كه انسان با بهره گيرى از آنها به قلّه كمال انسانيّت ، صعود مى كند . جالب توجّه است كه بدانيم پلّه اوّل اين نردبان (يعنى حكمت علمى) را فرستادگان خداوند متعال ، بنا نهاده اند . پلّه دوم (يعنى حكمت عملى) را انسان ، خود بايد بسازد و پس از آماده شدنِ پلّه دوم ، آخرين پلّه جهش به مقام «انسان كامل» را ـ كه حكمت حقيقى است ـ خداوند متعال ، خود ، آماده مى نمايد .
اينك ، توضيحى كوتاه درباره اين سه نوع حكمت :
۱ . حكمت علمى
مقصود از حكمت علمى ، هر گونه دانستنى يا معرفتى است كه براى صعود به مقام انسان كامل ، ضرور است. به سخن ديگر ، هم دانش مربوط به عقايد ، «حكمت» است ، هم دانش مربوط به اخلاق ، و هم دانش مربوط به اَعمال . از اين رو ، قرآن كريم ، پس از ارائه ره نمودهاى گوناگون در عرصه هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، همه آنها را حكمت مى نامد :
«ذَ لِكَ مِمَّآ أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ .[۱]
اينها از حكمت هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است» .
اين مفهوم حكمت ، نخستين فلسفه بعثت انبياى الهى است. قرآن كريم ، در آيات متعدّد بر اين مطلب ، تأكيد كرده است ، از جمله در اين آيه :
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَـتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِينٍ .[۲]
بى گمان ، [ خدا] بر مؤمنان در بر انگيختن فرستاده اى از ايشان ، منّت نهاده است كه آياتش را بر ايشان مى خواند و آنها را پاكيزه مى گرداند و به ايشان ، كتاب و حكمت مى آموزد ، هر چند پيش از آن ، در گم راهى آشكارى بوده اند» .
۲ . حكمت عملى
حكمت عملى ، برنامه عملىِ رسيدن به مرتبه انسان كامل است. از نگاه قرآن و احاديث اسلامى ، دانش و عملى كه مقدّمه تكامل انسان باشد ، «حكمت» ناميده مى شود ، با اين تفاوت كه دانش ، پلّه نخست تكامل ، و عمل ، پلّه دوم آن است . احاديثى كه حكمت را به فرمانبرى از خداوند متعال ، مدارا با مردم ، دورى از گناهان و اجتناب از نيرنگْ تفسير كرده اند ، به حكمت عملى اشاره دارند .
۳ . حكمت حقيقى
حكمت حقيقى ، نورانيت و بصيرتى است كه در نتيجه به كار بستن حكمت عملى در زندگى براى انسان، حاصل مى گردد . در واقع ، حكمت علمى ، مقدّمه حكمت عملى ، و حكمت عملى ، سرآغاز حكمتِ حقيقى است و تا انسان ، بدين پايه از حكمت نرسيده ، حكيمِ حقيقى نيست ، هر چند بزرگ ترين استاد حكمت باشد .
حكمت حقيقى ، در واقع ، همان جوهر دانش ، نورِ دانش و دانشِ نور است و از اين رو ، خواصّ علم حقيقى و آثارش بر آن مترتّب مى گردد كه از مهم ترين آنها، بيم از خداوند متعال است ، چنان كه در قرآن كريم آمده :
«إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَـؤُاْ .[۳]در ميان بندگان خدا ، تنها دانشمندان اند كه از او بيمناك اند» .
اين اثر ، در كلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، عيناً بر حكمت حقيقى نيز مترتّب شده است ، چنان كه مى فرمايد :
خَشيَةُ اللّهِ عز و جل رأسُ كُلِّ حِكمَةٍ .[۴]بيم از خداوند عز و جل اساس هر حكمتى است .
حكمت حقيقى ، جاذبه اى عقلانى و ضدّ كشش هاى نفسانى است كه هر اندازه در جان قوّت يابد ، به همان اندازه ، تمايلات نفسانى در انسان ، ضعيف مى شود ، تا آن جا كه كاملاً از بين مى رود . در آن حال ، عقل به طور كامل ، زنده مى گردد و زمام انسان را به دست مى گيرد و از آن پس ، زمينه اى براى انجام دادن كارهاى ناشايست در وجود او باقى نمى مانَد . در نتيجه ، حكمت ، با عصمت ، همراه مى گردد و در نهايت ، همه ويژگى هاى حكيم و عالِم حقيقى براى آدمى حاصل مى گردد و در بالاترين مراتب علم و حكمت ، به والاترين درجات خودشناسى ، خداشناسى ، امامت و رهبرى دست مى يابد .[۵]
بر اين پايه ، انبياى الهى و اوصياى آنان ـ كه به قلّه حكمت علمى و عملى و حقيقى دست يافته اند ـ ، از جانب خداوند متعال ، مأمور آموختن علم و حكمت به جامعه بشر شده اند .
[۲]آل عمران : آيه ۱۶۴ . نيز ، ر.ك : بقره : آيه ۱۲۹ و۱۵۱ ، جمعه : آيه ۲ .
[۴]الفردوس : ج۲ ص۱۹۳ ح۲۹۶۴ ، كنز العمّال : ج۳ ص۱۴۱ ح۵۸۷۲ .
[۵]ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۲ ص ۳۵۳ (بخش پنجم / فصل يکم / پژوهشي در باره معناي حكمت و اقسام آن) .
بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت