ادب - صفحه 5

يك نقطه مى رسند . از امام على عليه السلام نقل شده است :
العَقلُ شَرعٌ مِن داخِلٍ ، وَ الشَّرعُ عَقلٌ مِن خارِجٍ .۱
عقل ، شريعت درونى است ، و شريعت ، عقل برون .
بى ترديد ، اگر عقل بتواند حقايق را آن گونه كه هستند، درك كند ، به همان نقطه مى رسد كه دين رسيده است ، و بر همين اساس گفته شده است كه : «هر آنچه عقل بِدان حكم كند ، شريعت نيز بدان حكم مى كند ، و هر آنچه شريعت بدان حكم كند ، عقل هم بدان حكم مى كند» . ۲ با اين نگاه ، آداب عقلى و شرعى ، در واقع، يكى هستند .
نكته دوم ، اين كه آداب اجتماعىِ نامشروع ، در واقع، ارزش ادبى ندارند؛ زيرا همان طور كه اشاره شد ، اگر ارزش ادبى داشتند ، شريعت با آنها مخالفت نمى كرد؛ بلكه زيبا جلوه كردنِ اين گونه آداب ، در حقيقت، نوعى انحراف روانى است و كسانى كه گرفتار اين انحراف هستند ، به تعبير قرآن «زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ ؛۳كردارهاى زشتشان برايشان آراسته شده است» .

ج ـ تربيت

كلمه ادب ، در متون اسلامى ، گاه صرفا در معناى تربيت به كار رفته است و آن ، هنگامى است كه با صفتِ خوب و يا بد توصيف مى گردد ، مانند :
بِحُسنِ السِّياسَةِ يَكونُ الأَدَبُ الصّالِحُ .۴
با حسن سياست و تدبير است كه ادب نيكو پديد مى آيد .

1.ر . ك : مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۲۴۹ .

2.البتّه اين يك نظر است . براى تفصيل مسئله ، به كتاب هاى اصولى ، مبحث قاعده ملازمه ميان حكم عقل و شرع رجوع كنيد .

3.توبه : آيه ۳۷ .

4.ر . ك : ص ۲۹۰ ح ۲۰۸ .

صفحه از 14