مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 17

روش پديدارشناسانه‏

از اواخر قرن نوزدهم ميلادى «پديدارشناسى» به مثابه يك روش در دين‏پژوهى مطرح شد و برخى از فيلسوفان دين‏پژوه بدان اهتمام ورزيدند تا اين كه به تدريج در جهان شرق نيز طرف‏دارانى يافت.1 در دوره پيدايش اين اصطلاح از قرن نوزدهم تا بيستم، برداشت‏هاى متنوعى از آن به وجود آمد.2 برخى پديدارشناسى دين را رهيافتى مهم در دين‏پژوهى معاصر خوانده‏اند كه به لحاظ تاريخى محصول تلفيق دو جريان فكرى پژوهشى در قرن نوزدهم بوده است. اين دو جريان عبارت‏اند از : پژوهش‏هاى علمى در باب دين و روش پديدارشناسى هوسرِلى.3برخى هم پديدارشناسى را يك استراتژى تحقيق در پژوهش‏هاى كيفى دانسته و براى آن گام‏هايى، از سه تا هفت‏گام، برشمرده‏اند.4 در دايرةالمعارف تحقيق كيفى انتشارات سيج، پديدارشناسى به پنج نوع : متعالى، وجودى، زبان‏شناسانه، اخلاقى و هرمنوتيك تقسيم شده است.5
با توجّه به پژوهش‏هاى نشريافته ، پديدارشناسى دينى را مى‏توان چنين بيان كرد:
اين روش به توصيف پديده‏ها به همان نحو كه خود را به وسيله خودشان نشان مى‏دهند، مى‏پردازد. هر چيزى كه خود را به هر نحوى كه باشد ظاهر سازد، پديدار ناميده مى‏شود. مراد اين است كه به پديده‏ها اجازه داده شود خودشان را پاك و بى‏آلايش آشكار سازند ... از نظرياتى كه نسبت به خود اشياء بيگانه هستند، بايد چشم‏پوشى كرد... . روش پديدارشناسى عبارت از تلاشى براى دريافت واقعيت‏ها در روشنايى خاص و غير قابل تأويل خود آنهاست.6در روش

1.ر.ك: پديدارشناسى دين، محمود خاتمى.

2.«پديدارشناسى دين»، فرهنگ: ش ۱۱، ص ۳۳ - ۳۴.

3.همان، مقدمه كتاب.

4.«استراتژى تحقيق پديدارشناسى»، مجله روش‏شناسى علوم انسانى: ش ۶۱ ، ص ۳۱ - ۳۳.

5.همان: ص ۳۴.

6.فلسفه هايدگر: ۲۵ - ۲۶.

صفحه از 22