مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 18

پديدارشناسانه به جاى آن كه به توجيه و تبيين رويدادهاى تاريخى بسنده شود و پيدايش يك انديشه با رويدادهاى تاريخى گره زده شود، بيشتر به مؤلفه‏هاى فكرى و اعتقادى دين توجّه مى‏گردد و پژوهشگر به جاى اظهار نظر، به بيان و توصيف آموزه‏هاى مذهب مى‏پردازد. هدف اين روش، شناخت پديده از راه شناخت عناصر ذهنى و روانى افراد و درك پيامدهاى آن بر آثار خارجى است و اين امر با شناختن و بازكاوى علّت‏ها و عوامل فكرى امكان‏پذير است.1
در اين شيوه آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد، شناخت پديده و تأثيرات و آثارى است كه آن پديده مى‏تواند بر فرد، جامعه يا برهه‏اى از تاريخ بر جاى گذارد. در اين روش بررسى و مطالعه يك پديده بيش از پرداختن به حقانيت و كشف دليل آن اهميت دارد و محقّق سعى مى‏كند كه مجموعه عوامل يك فكر را به صورت شبكه‏اى و منسجم شناسايى كند. در واقع پديدارشناس سخن در باره صحت و حقانيت يك پديده را به صورت معلق مى‏گذارد و به اصطلاح تعليق حكم مى‏كند و مى‏كوشد تا به شناخت، هم‏زبانى و همدلى با يك پديده و پديدآوران آن بپردازد. در اين روش ، بر خلاف روش تاريخيگرى نياز به ارتباط منطقى واقعه‏اى با گذشته و حال و يا مكان وقوع آن نمى‏باشد و هر چند شناخت زمان و مكان مى‏تواند در فهم پديده‏اى كمك كند، امّا لزوماً در شناخت يك پديده نيازمند روند تاريخى و قبل و بعد نيستيم. آنچه اهميت دارد عناصر اصلى و مؤلّفه‏هاى خود پديده است؛ هر چند كه اين پديده در ارتباط با پديده‏هاى اطراف خود هماهنگ و سازگار نباشد.2
توشيهيكو ايزوتسو، آنه مارى شيمل و هانرى كُربَن از جمله محقّقانى هستند كه با روش پديدارشناسى به تحليل موضوعات دينى - اسلامى پرداخته‏اند. در اين ميان ايزوتسو در حوزه قرآن‏شناسى، شيمل در اسلام‏پژوهى،3 و كُربَن در

1.مهدويّت از ديدگاه دين‏پژوهان غربى: ۳۶.

2.همان: ص ۳۶ - ۳۹.

3.ر.ك: تبيين آيات خداوند: نگاهى پديدارشناسانه به اسلام: ص ۳۶.

صفحه از 22