مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 19

شيعه‏شناسى، بيشترين بهره را از اين روش داشته‏اند. شايد بتوان هانرى كُربَن را از جمله محقّقان غربى دانست كه اولاً به شيعه‏شناسى، و ثانياً به مهدويّت در انديشه شيعى، بيشتر از ديگر محققان توجّه داشته است. وى در كتاب‏هاى خود همچون تاريخ فلسفه اسلامى، فلسفه ايرانى و فلسفه تطبيقى و... بارها از مهدويّت سخن رانده و تلاش كرده است تفسير باطنى و شهودى از نقش امام در تفكر مهدوى را نشان دهد. از اين رو قرائت وى از امام و مهدى تنها مبتنى بر قرائت مذهب اثنا عشرى نيست؛ بلكه از انگاره‏هاى ديگر فرقه‏هاى شيعى نيز، همچون اسماعيليه و شيخيه، بهره برده است. تحليل باطنى و شهودى كُربَن از مفاهيم ظهور و انتظار جالب است. او مى‏نويسد:
ظهور امام عين تجديد حيات انسان‏هاست و معناى عميق انديشه شيعىِ «غيبت و ظهور امام» جز اين نيست ... . افراد با ناتوان ساختن خود براى رؤيت امام، او را نسبت به خود در پس حجاب قرار داده‏اند؛ زيرا آنان اعضاى «درّاكه تجلى الاهى» و اين «معرفت قلبى» را كه در معرفت‏شناسى امام تعريف شده بود، از دست داده يا فلج كرده‏اند.۱
نگرش باطنى هانرى كُربَن به مهدويّت و تصوير قدسى‏مآبانه او از حضور امام مهدى در تاريخ و انديشه شيعى ، موجب غفلت وى از ابعاد ديگر اين آموزه در انديشه شيعى شده است. از اين رو نتايج نظريه كُربَن در تحليل مهدويّت در انديشه شيعى دچار آسيب‏هايى شده است كه اهم آنها عبارت‏اند از:

1 . عدم جامع‏نگرى‏

با پيش‏فرض‏هاى فلسفى و عرفانى‏اى كه كُربَن دارد، نگرش و تحليل وى از تشيّع، و به دنبال آن مهدويّت، تك‏بعدى است. براى مثال وى در ميان متون شيعى بيشتر به

1.تاريخ فلسفه اسلامى: ص ۱۰۵.

صفحه از 22