لعن و بيزارى جستن از اين دو نفر ، روشن مى شود .
ر . ك : رجال الطوسى : ص 286 ش 5684 و ص 399 ش 5847 ، اختيار معرفة الرجال : ص 528 ش 1011.
حَكَم بن ابى العاص
ابو مروان حَكَم بن ابى العاص بن اُميّة بن عبد الشّمس اُمَوى ، ابن حَكَم ، عموى عثمان بن عفّان است و در جاهليت ، همسايه پيامبر خدا بود و ايشان را مسخره مى كرد . روزى پيامبر صلى الله عليه و آله مى رفت و حَكَم ، پشت سرِ او حركت مى كرد و شانه هاى خود را تكان مى داد و دست هايش را مى پيچاند و راه رفتن پيامبر خدا را مسخره مى نمود. پيامبر صلى الله عليه و آله با دستش اشاره كرد و فرمود: «پس، همين طور باش!» . از آن پس ، حَكَم به همان حال تكان خوردن شانه ها و پيچاندن دست هايش باقى مانْد. بعدا پيامبر خدا ، او را از مدينه تبعيد كرد . البته براى تبعيد او علّت ديگرى نيز گفته اند . همچنين او را لعنت كرد، و او به طائف رفت .
ر . ك : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 168 ح 258 ، دلائل النبوّة ، بيهقى : ج 6 ص 240.
حكيم بن عبّاس
نام او حكيم بن عبّاس كلبى است . درباره او ، بجز آنچه در متن آمده ، مطلب ديگرى گفته نشده است .
حمزه
حمزة بن عماره بَربَرى، از اصحاب امام صادق عليه السلام بوده است. كشّى به اِسناد خود از بُرَيد بن معاويه عَجَلى روايت كرده است كه گفت: حمزة بن عماره بربرى ـ كه خدايش لعنت كند ـ به پيروانش مى گفت: ابو جعفر (امام باقر) عليه السلام هر شب نزد من مى آيد و شخصى هم پيوسته ادّعا مى كند كه او ، امام باقر عليه السلام را به وى هم نشان مى دهد. ۱ روزى ، اتّفاقى با امام باقر عليه السلام ملاقات كردم و ادّعاى حمزه را به ايشان گفتم . فرمود: «دروغ مى گويد . لعنت
1.احتمال دارد معناى متن چنين باشد : كسى هم مدّعى بود كه شيطان ، امام باقر عليه السلام را براى خمره مجسّم مى كند .