شناخت نامه كسانى كه مورد نفرين اهل بیت(ع) قرار گرفته اند - صفحه 17

و گفت : بر شما باد پنهان داشتن اين موضوع . اَحَدى نماند ، مگر اين كه شيخ ابوالقاسم ، درباره لعن ابو جعفر شَلمَغانى و برائت جُستن از او و هر كسى كه نسبت به او تولّى داشته باشد و سخنش را بپسندد يا با او سخن گويد ، چه رسد به اين كه از او پيروى كند ، نامه نوشت . سپس توقيعى از جانب امام زمان عليه السلام در لعن او و برائت از وى و از كسى كه پيروى و دنباله روى او كند و سخنش را بپسندد و با وجود آگاهى از اين توقيع ، همچنان دوستدار او باشد ، صادر شد .
علّت قتل شلمغانى اين بود كه چون كار او و لعن كردن ابوالقاسم بر سرِ زبان ها افتاد ، به طورى كه ديگر نتوانست آن را توجيه كند ، در مجلسى آكنده از سران شيعه گفت : «مرا با او گِرد آوريد تا دستِ يكديگر را بگيريم . اگر آتشى از آسمان بر او فرود نيامد كه او را بسوزاند ، همه آنچه او گفته ، حقّ است» . اين خبر به راضى رسيد ؛ زيرا اين مجلس در خانه ابن مقله برگزار شده بود . راضى دستور داد شلمغانى را دستگير كردند و فضل ، او را كُشت .

ر . ك : الغيبة ، طوسى : ص 248 ـ 250.

شمر بن ذِى الجوشن

ابو سابغه شِمر بن ذى الجوشن عامرى ضَبابى ، پدرش صحابى بود و خودش از تابعيان است . او يكى از قاتلان اصلى امام حسين عليه السلام است. وى در آغاز ، از رؤساى هوازِن و به شجاعت موصوف بود. او در جنگ صِفّين على عليه السلام را همراهى كرد و سپس ، در كوفه اقامت گزيد و به روايتِ حديث پرداخت تا آن كه فاجعه قتل امام حسين عليه السلام پيش آمد و او [براى توجيه جنايت خود] اين گونه عذر و بهانه مى آورد: اين فرماندهان ما ، به ما فرمانى دادند و ما هم نافرمانى ايشان ، نكرديم كه اگر آنان را نافرمانى مى كرديم ، از اين شتران سرخ موى آبكِش ، بدتر بوديم. شمر به دستِ طرفداران مختار بن ابى عبيده ثقفى ، كشته شد .

ر . ك : تاريخ دمشق : ج 23 ص 186 ش 2762 ، ميزان الاعتدال : ج 2 ص 28 ش 3742.

صفحه از 32