نوروز در روايات اسلامي - صفحه 336

روايت معلّى جاى مناقشه در سند و دلالت ندارد ؛ چنان كه حديث «مناقب» نمى تواند با آن معارضه كند ؛ چرا كه با سستى اى كه در آن مشهود است ، احتمال تقيه نيز در آن مى رود . ۱
گفتنى است حمل روايت «مناقب» ابن شهر آشوب بر تقيه بعيد نيست ؛ چرا كه اهل سنّت ، روزه نوروز را مكروه مى دانند . ۲ و بدين جهت ، در تعارض روايت هاى معلّى و «مناقب» ، جانب روايات معلّى رجحان مى يابد .
بجز اينها ، رساله ها و كتبى نيز در تأييد فضيلت نوروز و روايات معلّى تدوين شده ، كه برخى به چاپ رسيده و برخى ديگر ، خطى باقى مانده اند . ۳
سه . ارزيابى نهايى
چنان كه پيش از اين ياد شد ، اين نوشتار ، نوروز را از منظر حديث و روايت مى كاود و از تاريخ و تقويم نگارى و فقه ، تنها آن را بر مى رسد كه به گونه اى با حديث و روايتْ مرتبط شود و در نقد يا تأييد آن ، سودمند افتد .
اينك نكته هايى درباب اين رواياتْ آورده مى شود تا پس از آن به جمع بندى نهايى نزديك شويم .
يكم . در نقد نوروز ، چهار حديث آورديم . اين احاديث ، به هيچ رو قابل تصحيح و اعتبار نيستند ؛ زيرا :
1 . روايت اوّل و چهارم ، مضمونى واحد دارند كه اوّلى در مصادر شيعه و دومى در مصادر اهل سنّتْ ياد شده است . روايت شيعى را به قطب راوندى (از عالمان قرن

1.جواهر الكلام ، ج۵ ، ص۴۰ .

2.بدائع الصنائع ، ج۲ ، ص۷۹ ؛ المغنى ، ج۳ ، ص۹۹ .

3.چاپ شده ها مانند : رساله نوروزيه ، سيد هاشم نجفى يزدى ، ۱۳۷۱قمرى . براى نسخه هاى خطى بنگريد به : الذريعة الى تصانيف الشيعة ، ج۲۴ ، ص۳۷۹ـ۳۸۴ ؛ نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۱۳ـ۲۱۵ ، مقاله «نوروز در فرهنگ شيعه» .

صفحه از 342