نوروز در روايات اسلامي - صفحه 338

روايت ديگر بخارى ـ كه على عليه السلام هديه نوروز را مى پذيرفت ـ معارضه دارد ، با نقل هاى بسيار ديگر شيعى نيز ناسازگار است و نمى توان به آن ، استناد جُست .
دوم . در ارزيابى سندى روايت هاى موافق ، مى توان چنين گفت :
1 . روايت كلينى از سند معتبر برخوردار است .
2 . روايت شيخ طوسى از معلّى ، اگر چه بدون سند است ، ليكن وى در كتاب «فهرست» خويش به كتاب معلّى سند معتبر دارد . ۱
محتمل است آن روايت ، براساس همين سند باشد .
3 . علاّمه مجلسى در «زاد المعاد» مى گويد : «به اسانيد معتبره ، از معلّى بن خنيس كه از خواص حضرت صادق عليه السلام بوده است ، منقول است . . .» ۲ و سپس روايتى را نقل مى كند كه ذيل آن ، مطابق روايتى است كه شيخ طوسى در «مصباح» آورده است .
4 . نقل اين روايت ها در مصادر كهنى چون : الكافى ، كتاب من لا يحضره الفقيه ، مصباح المتهجّد و دعائم الاسلام ، مى تواند شاهدى بر اعتبار آنها باشد .
بر اين پايه مى توان گفت از مجموع احاديث دوازده گانه مى توان اين مطلب را به پيشوايان دينى نسبت داد كه رفتار ايرانيان در گراميداشت نوروز ، در مرئى و منظر آنان بوده و نه تنها مخالفتى با آن نكرده اند ، بلكه نسبت به اصل آن و پاره اى رفتارهاى ضمنى آن ، روى خوشْ نشان داده و تشويق كرده اند .
بلى ؛ ما معتقديم كه بر پايه اين احاديث و بدون شواهد تاريخى ديگر ، نمى توان خصوصيت هاى موجود در آنها را به اثبات رساند و اشارات تاريخى موجود در آنها را تأييد كرد . چنان كه به جهت برخى نكات تاريخى نامعلوم در آنها نمى توان اين كليّت را تضعيف كرد و ناديده انگاشت .

1.الفهرست ، شيخ طوسى ، ص۱۹۳ .

2.زاد المعاد ، ص۴۸۲ .

صفحه از 342