مى كردند ؛ چنان كه از برگزارى مراسم نوروز ، ممانعت به عمل مى آوردند . ۱
5 . از ديرباز تاكنون ، نوروز در سروده هاى شاعران تازى گو و پارسى زبانْ حضور جدّى دارد و اين نيز شاهدى گويا بر حضور نوروز در فرهنگ ايرانيان مسلمان است . ۲
با توجه به اين شواهد و امور ديگر ، نوروز را در دوره اسلامى از شعائر مجوسى دانستن ، سخنى نا صواب است ؛ چنان كه آن را ترويج آيين آتش پرستان انگاشتن ، واقعيت خارجى ندارد . گذشته از اينها در روايات اسلامى و سخن فقيهان ، فضيلت روزه نوروزْ مطرح است و به نقل بيرونى : «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد ، گناه كرده است» . ۳
گيريم روزگارى نيز نوروز چنان بود ؛ ولى زمانى كه در عرف ايرانيان مسلمان ، آن حالت از ميان رفت ، ديگر ذَمّى بر آن نيست . همان گونه كه امام خمينى فتوا داد كه شطرنج ، اگر روزى ابزار قمار نباشد ، حرمتى در بازى با آن نيست ۴ و استاد مطهرى ، مجسمه سازى را مجاز دانست ؛ چرا كه فلسفه حرمت آن ،به جهت فاصله گرفتن از دوران بت پرستى ، از ميان رفته است ۵ و نمونه هاى بسيار ديگر .
اصوليان را قاعده اى است كه در اين جا به كار آيد . آنان گويند اگر در ميان مردمان ، آداب و رسومى رواج داشت و در جان و دل آنان رسوخ يافته بود ، چنانچه شرع با آن ، روى خوشى ندارد و مى خواهد آن را طرد سازد ، بايد ادله اى روشن و
1.نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۰۷ـ ۲۰۸ .
2.نوروزگان ، مرتضى هنرى ، تهران : سازمان ميراث فرهنگى ، ص۱۶۷ـ۱۹۷ ؛ نامه مفيد ، ش۹ ، ص۲۰۶ـ ۲۰۷ ؛ نور علم ، ش۲۰ ، ص۱۰۴ ، ۱۰۶ ، ۱۰۷ .
3.الآثار الباقية ، ص۲۳۰ ، آثار الباقيه ، ص۳۵۷ .
4.صحيفه نور ، ج۲۱ ، ص۱۵ .
5.تعليم و تربيت در اسلام ، ص۴۶ .