قوى كه همپاى سيره باشد ، ارائه دهد وگرنه نمى توان گفت شارع از آن سيره بيزار است و آن را طرد كرده است . به تعبير ديگر ، سيره هاى راسخ و استوار را نمى توان با عمومات يا ادلّه سست بنيانْ طرد كرد ؛ بلكه دليل مانع و رادع بايد به اندازه قوت سيره ، قوت داشته باشد .
بر اين اساس و با توجه به آنچه در ريشه دارى نوروز و گذشته اش در ميان ايرانيان گفته شد ، دليلى بر منع و ردع آن از سوى شرع در دست نيست ؛ چرا كه ادلّه خاص ـ چنان كه ياد شد ـ موهون است ـ كه وجهش گذشت ـ و عمومات را نيز در چنين مواردى ياراى رويارويى نخواهد بود .
چهارم . اگر بپذيريم كه روايت هاى موافقْ قابل اعتماد نيستند و نمى توان بر پايه آنها رأى و حكمى را اثبات كرد ، همچنان كه نمى توان بر دسته دوم از احاديث تكيه زد ، در اين فرض بايد حكم نوروز را با اصل اوّلى و قاعده عام دينى نشان داد .
همان گونه كه در ابتداى مقاله گذشت ، اسلام كه دينى جهانى است و همه انسان ها را به سوى خود فراخوانده است ، به اقتضاى خصلت جهان شمولى اش ، هيچ گاه به معارضه سنّت ها و آداب و رسوم ملّى نرفته ، مگر آن جا كه ترويج باطل باشد يا به تثبيت خرافه اى انجامد و يا ملازم با محرّمات شرعى گردد .
آيين نوروز ، قرن هاست در ايران اسلامى بر پاداشته مى شود و مسلمانان ، نه به عنوان ترويج آيين مجوس ، بلكه به عنوان آيينى ملّى بدان مى نگرند . بمانَد كه رسم نوروز ، پيش از آيين زردتشت نيز در ايران برپا بوده است . ۱
از سوى ديگر ، نوروز ، تثبيت خرافه اى باطل كه با دين ناسازگار باشد ، نيست و در سرشت خود ، محرّمات شرعى را به همراه ندارد ؛ ولى اگر كسى يا كسانى آن را به
1.آيين ها و جشن هاى كهن در ايران امروز ، محمود روح الامينى ، تهران : آگاه ، ص۳۶ـ ۳۸ .