خیر - صفحه 10

البتّه اين شناختِ بديهى و فطرى ، براى رسيدن انسان به مقصودش ، كافى نيست ؛ بلكه انسان براى شناخت همه جانبه «خير» و تشخيص تمام مصاديق آن و مهم تر از آن ، براى پيمودن راه هاى «خير» ، به «وحى» نياز دارد .
متون و شواهد دينى كه بر اين مدّعا دلالت مى كنند ، در فصل اوّل و دوم بخش نخست كتاب ، خواهند آمد .
فصل سوم نيز در مورد اسباب و ابزار و مبادى «خير» است . در اين فصل ، متونى كه بر اين معنا دلالت دارند ، در حدّ توان ، مورد كاوش قرار گرفته اند. اين متون به دو دسته تقسيم مى شوند:
دسته اوّل: آنچه در تشخيص «خير» نقش دارند ، كه با عنوان «مبادى علمى» آمده اند ؛ مانند: «قرآن» كه مصداق روشن و بى بديلِ وحى الهى است ، «اهل بيت» كه مفسّران قرآن اند ، «عقل» كه در احاديث اسلامى اغلب به عنوان «وجدان اخلاقى» توصيف شده است ، و «علم» كه از همين مبادى علمى به شمار مى آيد .
دسته دوم : آنچه در دستيابى به «خير» مؤثّر است؛ همانند: تلاش ، توفيق ، همنشينى با نيكان و... كه با عنوان «مبادى عملى و اخلاقى» مطرح شده اند .
گفتنى است احاديثى كه در ذيل عنوان هاى: «آنچه با آن، مى توان به خير دنيا دست يافت» و «مجموعه هاى نيكى» آمده اند، اغلب به اين بخش ، مربوط مى شوند .

سيماى نيكان

فصل چهارم ، عهده دار بيان نشانه هايى است كه جامعه هاى برخوردار از «خير» و انسان هاى شايسته و نيكوكار، داراى آنها هستند. در اين فصل، ويژگى هاى انسان برتر و مسلمان شايسته ، به تفصيل، از نگاه احاديث اسلامى ، تبيين و تفسير شده است .

صفحه از 15