خیر - صفحه 12

لِكُلِّ شَيء آفَةٌ ، و آفَةُ الخَيرِ قَرينُ السوءِ؛ ۱
هر چيزى را آفتى است و آفت نيكى ، همنشين بد است .
پس براى پرورش انسان هاى شايسته و نيكوكار ، چاره اى جز برنامه ريزى براى پيشگيرى و يا زدودن اين موانع نيست .
در مورد معناى «خير» ، چند نكته ، قابل توجّه است:

1 . معناى اسمى و وصفىِ «خير»

همان گونه كه در مفردات ألفاظ القرآن آمده ، كلمه «خير» و «شر» ، گاه در معناى اسمى (به معناى نيكى) ، مانند: «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ ؛ بايد گروهى از شما باشند كه به نيكى دعوت كنند» ، و گاه در معناى وصفى (به معناى نيكوكارتر و نيك تر) ، مانند: «مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَآ ؛۲هيچ آيه اى را نسخ نمى كنيم يا از ياد نمى بريم ، مگر آن كه بهتر از آن را مى آوريم» به كار مى روند. در صورت دوم ، «خير» معناى صفت تفضيلى دارد. ۳
گفتنى است كه «خير» و «شر» به معناى اسمى ، گاه به معناى كار خوب و بد به كار مى روند و گاه نيز به معناى پديده خوب و بد استعمال مى شوند ، چنان كه در تفسير «خير» به صحّت و ثروت ، و «شر» به بيمارى و فقر ، چنين است .

1.ر . ك : ح ۶۸۹ .

2.بقره ، آيه ۱۰۶ .

3.علاّمه طباطبايى رحمه اللهدر اين صورت ، «خير» را صفت مشبهه مى داند و مى فرمايد: «اگر خير ، صفت تفضيلى باشد ، بايد همه قواعد صفت تفضيلى ، بر آن جارى شود ، همچنان كه گفته مى شود: أفضل ، أفاضل ، فُضلى و فُضلَيات ، در حالى كه در «خير» چنين نمى شود ، بلكه گفته مى شود: خير ، خيرة ، أخيار و خيرات ، آن گونه كه مى گويند: شيخ ، شيخة ، أشياخ و شيخات. پس ، صفت مشبهه است. (براى مطالعه تمام سخن ، ر . ك : الميزان : ۳ / ۱۳۳) .

صفحه از 15