سخن در اين مقال, عنوان دوم است. ۱
در اين نوشتار, تلاش مى شود تا زمينه دستيابى به پاسخ اين پرسش ها فراهم آيد:
علم حديث يا علوم حديث, از چه زمانى به عنوان يك دانشْ رسميت يافته است؟
در آغاز, آن را چگونه تعريف كرده اند؟
چه مراحل و تطوّراتى را پشت سر نهاده است؟
وضعيّت كنونى علوم حديث و تعريف آن چيست؟
آيا مى توان تعاريف گذشته و حال را نقّادى كرد؟
معيار نقد اين تعاريف, كدام است؟
چه قالب ها و تعاريف جديدى در اين دانش بايد شكل بگيرد؟
چه دانش هايى بايد بر آن افزوده گردد؟
و…
اينها پرسش هاى جدّى اى هستند كه نيازمند مطالعات تاريخى و دقّت نظرند, تا به ساماندهى منطقيِ اين دانش, كمك كنند.
مراحل تطوّر علوم حديث
ترديدى نيست كه آنچه پس از قرآن در اختيار مسلمانان قرار داشت, حديث و روايت بود. مشكلاتى كه حديث, در زمينه سَنَد و متنْ بدان برخورد كرد, و نيز ماهيت معرفت و دانش بشرى, بسترساز پيدايش علوم حديث شد. برخى از دانشوران, به درستى,
1.در زمينه تاريخ علوم حديث, نگاه كنيد به:
تاريخ فنون الحديث, محمد عبدالعزيز الخولى, ص۱۸۹ـ ۲۲۸;
الحافظ الخطيب البغدادى و أثره فى علوم الحديث, محمود طحّان, ص۳۷۶ـ۳۹۱;
نهاية الدراية فى شرح الوجيزة للشيخ البهائى, ص۲۵ـ۳۴;
أصول الحديث, محمد عجاج الخطيب, ص۲۲۳ـ۲۹۵;
دراية الحديث, كاظم مدير شانه چى, ص شانزده ـ بيست و چهار.