سخن علّامه امینی در باره ولایت عهدی یزید - صفحه 16

و به كَرَمش ادامه داد ، هر چند پيش از بازگشتش ، نظرش نسبت به من ، تغيير كرده بود .
و گفت: اكنون خراسان ، تيول و مِلك تو باشد!امير المؤمنين را پاداش خير باد!
اگر عثمان به جاى او مى بود ، هرگز به منبيش از آنچه او به من داد ، نمى داد .
چون گفته اش را به معاويه خبر دادند ، به يزيد دستور داد برايش توشه راه فراهم كند و خلعتى برايش فرستاد و تا يك فرسخى هم مشايعتش كرد . 1
ابن عساكر مى نويسد: مردم مدينه ، سعيد را دوست مى داشتند و از يزيد ، بدشان مى آمد . وى نزد معاويه رفت . معاويه از او پرسيد: اين ، چه حرفى است كه مردم مدينه مى زنند؟
گفت: مگر چه مى گويند؟
گفت : مى گويند:

به خدا سوگند ، يزيد به سلطنت نخواهد رسيد ،مگر تيغ آهنين ، فرقش را بشكافد .
فرمان روا پس از او (معاويه) ، سعيد خواهد بود .
گفت: چه اشكالى دارد به نظر تو؟! به خدا ، پدرم بهتر از پدر يزيد است و مادرم بهتر از مادرش و خودم بهتر از او هستم . ما تو را به كار دولتى گماشتيم و هنوز بركنارت نكرده ايم و حقّ خويشاوندى مان را نسبت به تو ، به جاى آورده ايم و دست از آن نكشيده ايم ، تا اين همه را كه اينك در چنگ توست ، به دست آوردى و ما را از آن ، دور كردى .
معاويه گفت: «در باره اين كه ...» تا آخر مطلبى كه پيش از اين ، آمد .

1.الإمامة و السياسة : ج ۱ ص ۲۱۳ .

صفحه از 58