سخن علّامه امینی در باره ولایت عهدی یزید - صفحه 26

است . اگر بيعت كنى ، سپاس گزارى خواهد شد و اگر خوددارى نمايى ، مجبور خواهى گشت . والسلام !».
عبد اللّه بن جعفر در جوابش چنين نوشت: «امّا بعد ، نامه ات رسيد و آنچه را نوشته اى ـ كه مرا بر ديگران ترجيح مى دهى ـ ، دانستم . اگر چنين كنى ، خودت را به سعادت رسانده اى ، و اگر خوددارى نمايى ، نسبت به خودت كوتاهى نموده اى . امّا اين كه نوشته اى مرا مجبور خواهى كرد [كه] با يزيد بيعت كنم ، به جان خودم سوگند ، اگر مرا به آن بيعتْ مجبور كنى ، ما قبلاً تو را و پدرت را مجبور كرده ايم كه به اسلام در آييد ، تا اين كه با بى رغبتى و اضطرار ، مسلمان شديد . والسلام !». ۱
معاويه ، براى عبد اللّه بن زبير هم اين ابيات را فرستاد:

مردان بزرگوار را ديده ام كه چون از رهِ بردبارىدست از ايشان بردارند ، نسبت به آن بردبارى ، حق شناسى مى نمايند
بويژه اگر آن كه گذشت كرده ، در عين قدرت ، گذشت كرده باشدكه در اين صورت ، بايد بيشتر حق شناسى و تجليلش كرد .
تو پَست نيستى تا كسى كه سرزنشگر توست ، تو رابه خاطر كردارى كه بروز داده اى ، سرزنش نمايد ؛
بلكه حقّه باز ناخالصى هستى كه جز دغلى ونادرستى نمى شناسى و قبل از اين ، ابليس هم با آدم ، دغلى كرده است ؛
ولى با كار خويش ، فقط خود را گول زده و ضرر كردهو با اين كه سابقا عزيز و محترم بوده ، ملعون و مايه ننگ گشته است .
من مى ترسم آنچه را تو با كردارت در پى آنى ،به تو بدهم ؛ آن گاه ، خدا آن را كه ستمكارتر است ، به كيفر برساند!

1.الإمامة و السياسة : ج ۱ ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲ .

صفحه از 58