نگاهبانانى گمارده است تا آنان پيامهاى او را ابلاغ كنند و خدا به آنچه نزد آنان است احاطه كامل دارد و همه چيز را به عدد ، شمار كرده است:
(عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى كُلَّ شَىْءٍ عَدَدَا .
غيبدانى كه كسى را بر غيبش مطلع نمىكند ، مگر پيامبرى را كه به او رضايت دهد ، و در پيش و پس او نگهبانى مىگمارد . تا بداند كه آنان رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ مىكنند ، و خدا به آنچه نزد آنهاست ، احاطه دارد و همه چيز را به عدد شماره كرده است) .
بنا بر اين آيات، فرشتگانِ نگاهبان، پيامبر و رسالت او را در ميان گرفته و مراقباند تا مبادا چيزى از درونْ كم يا از بيرونْ افزون شود. بدين سان، قرآن از مرحله تلقّى تا ابلاغ به همه مردم در همه اعصار ، تحت نظارت و مراقبت الهى است و احتمال راهيافت تحريف به آن ، مستلزم آن است كه اين مراقبت به صورت ناقص انجام گرفته يا بيرون از علم الهى تحقق يافته باشد و اين فرض در مورد بر خدا محال است. ۱
ممكن است فرض شود كه وحى الهى به صورت كامل به دست پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيده و او نيز بى كم و كاست ، آن را به مردم رسانيده ، ولى اين وحى (قرآن) ، پس از آن حضرت، دچار تحريف شده است ؛ ليكن اندكى درنگ در ظهور سياقى و متفاهم عرفى آيه حفظ ، به روشنى اين معنا را نمايان مىسازد كه آيه در مقام تقرير تمام بودن حجّت الهى و خللناپذير بودن مبادى تكاليف بر مكلّفانى است كه مخاطب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و وحى اند. وانگهى اين شبهه مبتنى است بر اين كه مراد از ابلاغ
1.نزاهت قرآن از تحريف : ص۷۲ - ۷۳ .