حكيم ابو معين ناصر بن خسرو بن حارث قباديانى بلخى مروزى ، ملقّب و متخلّص به «حجّت» از شاعران قوى طبع و از قصيده سرايان گران قدر زبان فارسى است . او در ذى قعده سال ۳۹۴ ق مطابق با تير يا مرداد ۳۸۲ ش در قباديان از نواحى بلخ ، در خانواده اى محترم پا به دنيا گذاشت . در علوم عقلى و نقلى زمان خود ، تبحّر يافت ، به دربار سلطان محمود غزنوى و پسرش مسعود غزنوى تقرّب جُست و پس از مدّتى ، تحوّل درونى يافت و به سير آفاق و انفس پرداخت . او در سال ۴۳۷ق ، عازم مكّه شد كه سفرش هفت سال طول كشيد و به چندين كشور مسافرت كرد . سه سال در مصر ماند و به طريقه فاطميان پيوست و به رتبه حجّتى رسيد . او براى تبليغ به خراسان برگشت و مردم را به مذهب تشيعّ اسماعيلى فرا خواند . ناصر خسرو پس از فرار از بلخ و مسافرت هاى متعدّد ، در يُمگان در سال ۴۸۱ق ، وفات يافت و در همان جا دفن شد . از وى آثار بسيارى مانده است .
شعر او در مدح امام علی(ع):
شرفِ مرد به هنگام ، پديد آيد از او
چون پديد آمد تشريف على ، روز غدير
بر سر خلق ، مر او را چو وصى كرد نبى
اين ، به اندوه درافتاد از او ، آن به زَحير
حسد آمد همگان را ز چنان كار از او
بِرَميدند و رميده شود از شير ، حمير
او سزايد كه وصى بود نبى را در خلق
كه برادرْش بُد و بِنْ عم و داماد و وزير
و در ادامه مى سرايد :
اى كه بر خيره همى دعوى بيهوده كنى
كه فلان بودت از ياران ، ديرينه و پير
شرفِ مرد به علم است ، شرف نيست به سال
چه درايى سخن يافه همى خيره به خير؟
يافت احمد به چهل سال ، مكانى كه نيافت
به نود سال براهيم از آن ، عُشر عشير
على آن يافت ز تشريف كه در روز غدير
شد چو خورشيد درخشنده در آفاق ، شهير .[۱]
[۱]ديوان ناصر خسرو (تصحيح : سيد نصراللّه تقوى ، تهران : امير كبير ، ۱۳۴۸ش) : ص ۱۹۴ـ۱۹۶ .