اين قدر بى تفاوت بودند كه مثلاً دو هزار آيه آن بيفتد و از حافظه همه حفّاظ آن دوره قرآن مجيد و قاريان, محو شود؟!
58. منتخب البصائر ۱ شيخ حسن بن سليمان حلّى ۲ ( اصل بصائر, از سعد بن عبداللّه قمى است), هفت روايت (ش33 و 202 و 368 و 463 و 465 و 691 و 781). در روايت اوّل, واژه «تحريف» آمده كه بارها گفتيم بايد مقصود از آن, تحريف معنوى باشد و دستِ كم نمى توان گفت كه دلالت بر تحريف اصطلاحى دارد و روايت دوم, جنبه تفسير و بيان دارد و «التائبون العابدون» در روايت سوم, «التائبين العابدين» قرائت شده و «مسلمين» در روايت چهارم, «مسلّمين» (با تشديد) خوانده شده و در روايت پنجم نيز اختلاف قرائت در «صراط عليّ» است و روايت ششم و هفتم, جنبه بيانى و تفسيرى دارد.
59. الاختصاص, منسوب به شيخ مفيد, هشت روايت (ش596 و 599 و 602 و 605 و 606 و 610 و 884 و 1038) كه شش روايت اوّل, كلمه «ولا محدث» را در آيه 52 سوره حج, اضافه دارد كه جنبه بيانى دارد و در روايت هفتم و هشتم هم به عنوان اختلاف قرائت ياد شده و اين روايات, از حيث سند هم قابل استناد نيستند.
60. تفسير النعمانى, ** نُه روايت (26 و 143 و 178 و 197 و 340 و 383 و 424 و 497 و 947). اين نه روايت, نُه قطعه از همان يك روايت مفصّل است كه سند معتبر ندارد و چند قطعه آن هم فقط اختلاف قرائت است.
61. تفسير نهج البيان شيبانى (از تأليفات سده هفتم), هشت روايت (ش157 و 159 و 162 و 286 و 361 و 387 و 747 و 801) كه علاوه بر نداشتن سند معتبر, مربوط به اختلاف قرائت است; گرچه در بعضى از آنها واژه «تحريف» هم آمده است كه گفتيم تحريف معنوى مقصود است.
62. المناقب ابن شهرآشوب مازندرانى, پانزده روايت ( ش46 و 88 و 128 و 177 و
1.. از علماى قرن هشتم هجرى است.
2.. نگارنده درباره اين كتاب (يا روايت) مقاله اى دارد كه در مجله كيهان انديشه چاپ شده است.