282 و 331 و 352 و 441 و 469 و 470 و 471 و 479 و 573 و 930 و 948 و 969) كه غير از روايت اوّل و هفتم, همه درباره على(ع) است كه مثلاً در آيه تبليغ و امثال آن, لفظ «على» بوده است كه در تمام اين موارد و نيز روايت هفتم آن, كلمه يا جمله اضافى, جنبه بيان و تفسير دارد و در روايت اوّل هم لفظ «تحريف» آمده كه بارها گفته شد مقصود, تحريف معنوى است و يا لااقل بايد بپذيريم كه ظهور و دلالت بر تحريف مورد بحث ندارد. ضمناً اين روايات, سند يا سند معتبر ندارند.
63. بصائر الدرجات صفّار, هفده روايت (ش28 و 475 و 597 و 598 و 600 و 601 و 603 و 604 و 608 و 609 و 611 و 673 و 692 و 753 و 754 و 856 و 1037) كه روايات سومى تا يازدهم, كلمه «ولامحدث» را در آيه 52 سوره حج, اضافه دارد كه مى تواند بيان تفسير باشد و روايت سيزدهم هم جنبه تفسيرى دارد و روايت دوم و دوازدهم و چهاردهم تا هفدهم, اختلاف قرائت است.
64. تأويل الآيات الباهرةى شرف الدين نجفى از علماى سده دهم, هجده روايت (ش278 و 653 و 811 و 843 و 916 و 935 و 938 و 941 و 1004 و 1005 و 1006 و 1008 و 1016 و 1017 و 1018 و 132 و 1033 و 1034) كه اين روايات هم يا اختلاف قرائت است و يا جنبه بيان و تفسير دارد.
65. تفسير فرات الكوفى, بيست و نه روايت (ش57 و 58 و 59 و 87 و 147 و 277 و 323 و 324 و 325 و 326 و 473 و 474 و 482 و 639 و 662 و 693 و 732 و 733 و 773 و 774 و 841 و 990 و 991 و 1007 و 1013 و 10214 و 1023 و 1024 و 1025).
سه روايت اوّل, مفادش اين است كه آيات قرآن مجيد, چند گروه اند و ربطى به مسئله تحريف ندارد. در روايت چهارم آمده است كه در آيه 90 سوره بقره, «فى عليّ» بوده است كه گفته شد مقصود, بيان مورد نزول است و اين قبيل موارد,احياناً اختلاف قرائت به حساب آمده اند و دو روايت آخر, اختلاف قرائت است و بقيه, همگى مانند روايت چهارم, مربوط به حضرت على و اهل بيت(ع) است و جنبه بيان و تفسير دارد.