آن جمله جعل حديث, نرسيده است. احاديث جعلى, نظير «الخلافة بعدى ثلاثون سنة ثم تكون ملكاً» و «الخلافة ثلاثون عاماً ثم تكون المُلك» و «الخلافة بالمدينة و الملك بالشام», ۱ بهترين زمينه ساز چنان طرز تلقّى اى در جامعه آن روزگارِ مسلمانان بوده است.
آرى! در پرتو اين جعليات بود كه او توانست حكومت اسلامى را به سلطنت تبديل كند و جهت استمرار بخشيدن به آن, براى فرزند بى كفايت خويش, از مردمْ بيعت بگيرد.
د. جعل حديث در فضيلت شام
اقدام مهم ديگرى كه معاويه با مساعدت دستگاه جعل حديث خود, در جهت تحريف حقايق و جعل فضائل انجام داد, اين بود كه مقرّ خلافت و حكومت خويش را براى مردم, مقبول و موجّه جلوه داد. وى ساليان دراز بر شام حكومت مى كرد و در آن جا براى خويش, قصر و بارگاه بنا كرده بود و دلبستگى هاى فراوانى در آن سرزمين داشت. بر اين اساس, تلاش بسيار نمود تا آن منطقه را از مقدّس ترين نواحى اسلامى و مردم آن جا را بهترين مردمانْ معرّفى كند; در حالى كه نه سرزمين شامْ نسبت به مكّه و مدينه داراى خصوصيت منحصر به فردى بود, و نه مردم آن ناحيه از مزيّت ويژه اى برخوردار بودند; بلكه برعكس, تمامى تماس مسلمانان در عهد رسول اكرم با اين قوم, منحصر به برخورد نظامى در جنگ موته و مذاكرات صلح تبوك, به ترتيب در سال هاى هشتم و نهم هجرى بود و آشنايى مردم شام با اسلام, به وسيله يزيد بن ابى سفيان و پس از او معاوية بن ابى سفيان و خاندان اموى صورت گرفت و آنان, معرفت كاملى نسبت به معارف و احكام اسلامى كه به وسيله پيامبر اكرم تبيين شده بود, نداشتند و اصولاً روح فرهنگ اسلامى در آنان
1.البداية والنهاية, ج۸, ص۱۷; تاريخ الخلفاء, ص۹; ادوار فقه, ج۳, ص۹۵.