سر گذشت حديث در دوره معاويه - صفحه 109

معاويه, آن گونه برجسته و شاخص است كه در هيچ بُرهه ديگر از دوران هزار و چهار صد ساله تاريخ اسلام, سابقه ندارد.
معاويه ـ كه خاندانش نيز هيچ سابقه روشنى (جز دشمنى با پيامبر و قرآن) در اسلام نداشتند ـ, به منظور توجيه حكومت غاصبانه خويش و مشروعيت بخشيدن به آن و سركوب مخالفان, بهترين و مناسب ترين راه چاره را سوء استفاده ازحديث مى ديد. بر اين اساس, با به خدمت گرفتن برخى از مزد بگيران دنيا پرست و خود فروختگان فرومايه اى كه زمانى در كنار پيامبر بزرگوار اسلام مى زيستند و از شَرَف مصاحبت با آن حضرتْ برخوردار بودند, توانست با جعل حديث و تحريف پاره اى روايات, آن چنان جوّ تبليغاتى مسمومى عليه خاندان گرامى پيامبر(ص) به راه اندازد كه وقتى اوّلْ مسلمان و داماد رسول خدا در محراب عبادت به شهادت مى رسد, گروهى با تعجّب از يك ديگر بپرسند: مگر على نماز هم مى خواند؟!
ترديدى نيست كه رسيدن به اين هدف شوم و كشاندن جامعه به اين سمت و سو, به آسانى ميسّر نبود و معاويه با جنگ و خونريزى, به اين مقصودْ نائل نشد. او با سوء استفاده از بستر مناسبى كه متأسفانه به وسيله خلفاى پيشين ايجاد شده بود و به خدمت گرفتن پاره اى از حديث سازانِ به ظاهر خوش نام, امّا در باطنْ خودفروخته, توانست پايه هاى حكومت خويش را به تدريجْ تثبيت كند و پس از شهادت على(ع), در صحنه سياستْ بى رقيب مانَد.

معاويه كيست؟

پدر وى ابو سفيان است كه در ايّام جاهليت, از بزرگان قريش محسوب مى شد و پس از جنگ بدر, رياست مكّه و قبيله قريش را به چنگ آورد و تا زمان فتح مكّه در سال هشتم هجرى, تمامى جنگ هاى عليه اسلام را رهبرى مى كرد. ۱

1.الأغانى, ابوالفرج الإصفهانى, ج۶, ص۳۵۹; اسلاميات, طه حسين, ص۸۴۵; الغدير, عبدالحسين الأمينى, ج۳, ص۲۵۳; بزم آورد, عباس زرياب, ص۱۵۸; طليق بن طليق, محمد جعفر النجفى, ص۷.

صفحه از 127