سر گذشت حديث در دوره معاويه - صفحه 116

برساند كه در مسير حركت به سوى صفّين, نماز جمعه را در روز چهارشنبه اقامه كند و هيچ كس, لب به شكوه و اعتراض نگشايد و بلكه برعكس, اسب هاى خود را به وى عاريه دهند تا در موفقيت ها و پيروزى هاى وى, سهيم باشند. ۱
گرچه ظاهر امر, چنين حكايت دارد كه مورد اخير, فقط مربوط به منطقه شام است و ديگر بلاد اسلامى از اين وضعيت, مستثنا هستند; امّا اوّلاًّ نبايد فراموش كرد كه واليان و كارگزاران معاويه در ساير بلاد هم دقيقاً همان سياست ديكته شده از سوى حكومت مركزى را اجرا مى كردند و ثانياً و مهم تر اين كه معاويه, خود بر اين امر واقف بود و تدبير ديگرى انديشيده بود. او كه به خوبى مى دانست كه براى هميشه نمى توان مردم را از نقل و كتابت حديثْ منع كرد, تلاش فراوان كرد تا خلأ ناشى از منع احاديث را در قلمرو حكومت خود, با ترويج قصّه پردازى و داستان سرايى پُُُر كند و از داستان پردازى, به عنوان يك حربه سياسى ـ تبليغاتى بهره گيرد.
به طورى كه در حكومت وى, قصه گويان, هر روز و در پايان هر نماز, براى نمازگزارانْ داستان سرايى مى كردند و هميشه عده زيادى از آنان, در جمع سپاهيان معاويه حضور داشتند. البته داستان پردازان در حكومت خليفه دوم و با اصرار تميمِ دارى به مسجد راه يافتند و يك روز در هفته, يعنى روز جمعه و قبل از شروع نماز جمعه, براى مردم, نقّالى مى كردند. ۲

2. تحريف حديث

از ديگر اعمال ناشايست معاويه در اين زمينه, سياست تحريف حديث و تغيير در مضمون و محتواى روايات بود. اين تحريف كه به منظور تحكيم, تثبيت و تقويت پايه هاى لرزان حكومت وى و سركوب مخالفان انجام مى گرفت, بر دو محور اساسى تكيه داشت: نخست,

1.نظريه عدالت صحابه, احمد حسين يعقوب, ص۱۲۰.

2.سياست تبليغاتى معاويه, ص۱۲۶ـ۱۲۷; حماسه حسينى, مرتضى مطهّرى, ج۳, ص۷۶ـ ۷۸.

صفحه از 127