دميده نشده بود. ۱
به هر صورت, معاويه براى مقبول جلوه دادن حكومت ظالمانه خويش, چاره اى جز جعل حديث در اين زمينه نداشت و احاديث جعلى فراوانى در اين باره جعل كرد, نظير:
الشام صفوة اللّه فى بلاده فمن خرج من الشام الى غيرها فسخطه.
أهل الشام سيف من سيوف اللّه ينتقم اللّه, بمن عصاه.
انّ الايمان حين تقع الفتنة, بالشام.
عليكم بالشام! فانّها خيرة اللّه من أرضه, انّ اللّه قد توكّل بالشام وأهله.
لاتسبّ أهل الشام, فانّبها الأبدال. ۲
نكته جالبى كه در اثبات جعلى بودن اين به اصطلاح رواياتْ وجود دارد, اين است كه گذشته از تصريح برخى علماى حديث به جعلى بودن آنها, اكثر راويان اين روايات, اشخاص معلوم الحالى نظير ابوهريره و كعب الأحبار هستند; يعنى همان افرادى كه خليفه دوم, آنها را به سبب كثرت دروغپردازى هايشان تبعيد يا تهديد به تبعيد مى كرد!
در خاتمه, تذكّر اين نكته ضرورى است كه محورهاى جعل حديث در عصر معاويه, در آنچه اشاره شد, خلاصه نمى شود و گسترده تر از آن مقدارى است كه در اين مقال آمد. اميد كه در فرصت مناسب ديگرى به تكميل و تتميم آن, همّت گمارده شود.
1.سياست تبليغاتى معاويه, ص۱۲۰ـ۱۲۱. نيز, ر.ك: اخبار و آثار ساختگى, ص۱۷۴ـ۱۷۵.
2.البداية والنهاية, ج۸; أضواء على السنّة المحمدية, ص۱۰۲ و ۱۴۴.