روح دارد: روح البدن, روح القوّة, روح الشهوة, روح الإيمان و…. ۱ دقيقاً مى شود پلكانى كشيد و گفت كه هر مرحله, مقدمه مرحله بعد است و مرحله قبل را دارد و اگر انسان بخواهد به اين جا برسد, بايد از آن مرحله بگذرد.
بسيارى از قضاياى روانشناسى, يافته هاى متقن و علمى است و بعضى از بزرگان و دانشمندان مسلمان هم به آنها اشاره كرده اند. من ديدم در أوصاف الأشراف و منازل السائرين, اين مراحل, بحث شده و به طور دقيق, مشخّص كرده اند كه هر مرحله, مقدمه مرحله بعد است. بحث درباره اين مراحل رشد انسان, در بسيارى روايات آمده است. مثلاً در مورد همين احاديث معروف تربيت فرزندان در هفت سال اوّل و دوم و سوم. ۲
با استفاده از يافته هاى علمى دقيقى كه داريم, حتى مى توانيم بگوييم كه اين روايات, دنبال چه بوده اند. مى توانيم با اين آمارهاى علمى روانشناسى, يك نوع كار فقه الحديثى انجام بدهيم و در فهم حديث, يك گام بزرگ برداريم; يعنى نگاه روانشناسانه با استفاده از روش هاى روانشناسانه و يافته هاى علمى متقن, براى درايتِ بيشتر متون حديث, به كار گرفته شوند; راه حلّى كه ما داريم و افتخار ماست و غرب ندارد.
غرب, اكنون در حال يك نوع بازنگرى راجع به روانشناسى دين است. زمانى در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم, ويليام جيمز, در روانشناسى دين, تلاش هايى كرد كه تا جنگ جهانى اوّل, خيلى در روانشناسى اثر داشت; ولى با شكل گرفتن مكتب «رفتارگرايى» و بروز برخى مسائل ديگر, يكباره يك بى مهرى جدّى نسبت به دين در روانشناسى ايجاد شد. البته دليل عمده اين مسئله, آن بود كه متون مذهبى غرب, تابِ كارهاى علمى را نداشتند و شيوه متألّهان غرب هم شيوه بدى بود كه مردم و دانشمندان, از آن, سابقه خوبى در ذهن نداشتند. اخيراً حمله هاى بدى از منظر روانشناسى نسبت به دين, صورت گرفته است. دانشمندان بزرگى مثل فرويد, آلبرت هيگينز و ديگران گفته اند: «دين, پديده اى است كه با بيمارى هاى روانى در رابطه است» ـ كه همان حرف
1.همان, ج۲۵, ص۵۴.
2.وسائل الشيعة, ج۱۵, ص۱۹۳ـ۱۹۵ (كتاب النكاح, باب هاى ۸۲ و ۸۳).