روانشناسي و فقه الحديث - صفحه 48

توصيف و طبقه بندى كند.
كتاب ديگرى كه مى خواهم از آن استفاده كنم, مقدمه اى بر روانشناسى است, نوشته مورگان بتينگ. نويسنده اين كتاب, در تعريف كوتاهى گفته كه روانشناسى, علم مطالعه رفتار است و سپس بحث كرده كه علم چيست و سپس آورده كه وقتى ما مى گوييم «ساينس(science)», قسمتى از معرفت و آگاهى است كه با «نالج (Knowledge)», فرق دارد. نالج, يك معرفت عام و فراگير است. ساينس, علمى است كه آزمايشگاهى و تجربى باشد و بشود طبق قوانينش, آن را تكرار كرد و براى مثال, اگر كسى در امريكا يك تحقيق روانشناسى مى كند, عيناً بشود آن را در ايران, تكرار كرد. به هر صورت, اينها به بند تجربه درمى آيند و قابل مشاهده اند. در ساينس, مشاهده پذير بودن, قابل تجربه بودن, قابل تكرار بودن و…, با استفاده از روش هاى علوم انسانى و روش هاى تحقيق است. پس از آن, بحث كرده كه چرا مى گوييم رفتار, چرا نمى گوييم پندار, چرا نمى گوييم عاطفه. پاسخ او اين است كه رفتار, وسيع است و شامل عاطفه و فكر هم مى شود. رفتار, قابل مشاهده است و اگر هم قابل مشاهده نباشد, مى شود با نشانه هايى آن را پيدا كرد. بعد, آورده كه كاربرد روانشناسى براى زندگى انسانْ چيست.
اين تعريف از روانشناسى كه يعنى: «مطالعه علمى رفتار و فرايندهاى روانى», هم توجّه روانشناسان را به مطالعه علمى رفتارِ قابل مشاهده, نمايان مى سازد, و هم عنايت آنان را به فهم و درك فرايندهاى ذهنى (روانى) كه مستقيماً قابل مشاهده نيستند ـ ولى براساس داده هاى رفتارى, عصب شناختى و زيست شناختى قابل استنباط اند ـ مشخّص مى سازد. امّا لازم نيست كه چندان درباره تعريف روانشناسى از لحاظ علمى درنگ كنيم, تا دريابيم كه چيست. بهتر است ببينيم كه روانشناسان چه مى كنند. اين كتاب, همچنين حوزه هاى روانشناسى را از جنبه هاى مختلف, از قبيل: روانشناسى مشاوره, مديريت رشد, روانشناسى صنعتى, اجتماعى, شخصيت, مهندسى, هوش مصنوعى, دانش رايانه, و پژوهش هاى مختلف, بررسى كرده است.
پس تا اين جا معلوم شد كه روانشناسى, علم مطالعه رفتار و فرايندهاى روانى انسان

صفحه از 59